Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the antispam-bee domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/clinicde/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the rocket domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/clinicde/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the wordpress-seo domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/clinicde/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the hueman domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (این پیام در نگارش 6.7.0 افزوده شده است.) in /home/clinicde/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114 گوش کردن به حرفهای کودک | مرکز مشاوره دیدار
یکی از مهارت های ویژه والدین، این است که معمولا شنونده ی خوبی هستند و این امر می تواند منافع بسیاری برای خانواده داشته باشد. شنیدن سخنان کودکان، به ویژه به رشد حس حرمت نفس در آنها کمک می کند اگر خوب و با دقت به حرف های کودک گوش دهید، درواقع پیام مهمی به او داده اید؛ اینکه آن قدر برایش ارزش قائلید و آن قدر مراقب او هستید که دوست دارید و می خواهید که شنونده حرف های او باشید. علاوه بر این، گوش کردن مشتاقانه به حرف های کودک راهی بسیار عالی برای کمک به اوست تا خودش مشکلات روزمره اش را حل کند، خواه این مشکلات کوچک باشد، خواه بزرگ.
بنابه دلایلی که گفته شد، صرف اندکی وقت برای اینکه بیاموزیم چگونه می توانیم شنونده خوبی باشیم، کاری با ارزش و مغتنم است. اگرچه مخاطب قرار گرفتن در برابر کودک و شنیدن حرف های او در ظاهر مهارتی آسان به نظر می رسد، ولی انجام این کار به شایستگی و کمی تمرین و خویشتن داری نیاز دارد. به همین دلیل است که گوش کردن به حرف های کودک مثل گوش کردن طبیعی و معمولی به حرفهای دیگران نیست و نیازمند آمادگی ها و تمهیداتی خاص است.
بیان احساسات
زندگی خانوادگی، بر احساسات خانواده بنا شده است. خانواده، نیازهای اساسی ما به عشق، حمایت، امنیت و حس تعلق را تامین میکند. گاه به این دلیل که خانواده قادر نیست تمامی این نیازها را تأمین کند و یا زندگی مستمر با عده ای خاص، همواره ناراحتی ها و آزردگی هایی را به همراه دارد، هیجاناتی در خانواده بالا می گیرد. وقتی این احساسات بیان میشوند، واکنش طبیعی ما به شکل پاسخ یا عکس العملی است که در مقابل این احساسات و بیان آنها از خود نشان می دهیم. به عنوان مثال، بچه ها اغلب چیزهایی مانند اینها را بیان می کنند:
_ همیشه از من ایراد می گیری
_ ازت بدم میاد
_ بدجنس
_ چرا هیچ وقت اسباب بازی های جیسون را جمع نمی کنی؟!
وقتی چنین تعابیری را می شنویم، واکنش طبیعی ما به عنوان والدین آنها، گاهی نفی این حرف هاست و گاهی کلی دلیل می آوریم تا آنها را متقاعد کنیم که اگرچه این حرف ها تا حدودی درست است، ولی او واقعا اشتباه می کند. واکنش ما در اغلب موارد، مقابله با آنهاست، در حالی که اگر به شکلی ساده احساساتی را که ورای حرف های آنها وجود دارد بپذیریم، خیلی راحت تر خواهیم بود. مثلا:
_ خیلی جالبه! از دستم عصبانی هستی، نه؟
_ فکر می کنم الآن واقعا مرا دوست نداری، نه؟
_ فکر نمی کنی که بعضی وقت ها هم خوب بوده ام؟
_ فکر میکنی خیلی لیلی به لالای جیسون میگذارم، درسته؟
کودک شما اگر واقعا مطلبی را از سر احساسات کودکانه خود بیان کرده باشد، با گفتن این حرف ها عملا به او کمک می کنید تا بر احساسش غلبه کند و آن را شناخته و آگاهانه با آن برخورد کند. گاهی اوقات اثر انجام چنین کاری معجزه آفرین است. اگر کودک شما احساس کند که واقعا به حرف هایش گوش داده و او را جدی گرفته اید، بلافاصله قفل صندوقچه ناراحتی هایش باز می شود و شما مشکل او را بهتر و آسان تر درک خواهید کرد. غالبا، هنگامی که به دلیل واکنش مناسب والدین، از فشار روحی ناشی از بروز هیجانات کودک کاسته می شود، به نظر می رسد که اصل مشکل نیز کاهش پیدا کرده و قابل کنترل شده است. به هر جهت، اگر احساسات بیان نشوند و مورد شناسایی قرار نگیرند، ناامیدی هم به مشکل اصلی اضافه خواهد شد. این امر منجر به بروز ناراحتی های بیشتری می شود و در ارتباط کودک و والدین، اختلال ایجاد خواهد کرد.
با دقت گوش کردن
اگرچه گوش کردن مؤثر و بادقت _ همان طور که از عنوانش پیداست _ گاهی اوقات ممکن است به شکل صوری و نمایشی مؤثر باشد، ولی فردی که گوش می دهد باید به خوبی تلاش کند و واقعا بخواهد که به حرفهای کودک گوش بدهد. مثلا دختر ۱۰ ساله شما با بدخلقی کاملا آشکاری در رختخوابش دراز کشیده است. شما از او می پرسید چه مشکلی دارد و او می گوید شما برادرش را بعد از مدرسه به فروشگاه برده و برایش شکلات خریده اید، ولی هیچ وقت نشده که او را هم با خود به فروشگاه ببرید.
در چنین شرایطی، شما فقط دو راه حل پیش رو دارید. یک راه این است که سعی کنید دخترتان را با استفاده از دلایلی روشن و کاملا منطقی متقاعد کنید و به او بگویید: «تو هم گاهی وقت ها با من به فروشگاه آمدهای»؛ «موقع رفتن به فروشگاه، تو هنوز به خانه نرسیده بودی، وقتی برادرت روز پنج شنبه رفته بود فوتبال بازی کند، تو با من آمدی خرید و برایت شکلات موردعلاقه ات را خریدم و چیزهایی نظیر اینها. این دلایل، به ندرت دختر شما را متقاعد میکند که شکایتش بی دلیل | بوده است، زیرا دلیل و منطق و ارزیابی شواهد، نمی تواند جلوی بروز احساسات او را بگیرد. همین احساس است که قبل از توجه به واقعیات، باید مورد توجه قرار گیرد شود، اگر با این احساسات به طور مناسبی برخورد شود،مشکل به راحتی از بین می رود. اگر به جای اینکه سعی کنید او و بداخلاقی هایش را موضوع جروبحث خود قرار دهید، خوب و با دقت به حرفهایش گوش کرده و نسبت به آنها واکنش مناسب نشان دهید، آنگاه گفت وگوی شما مشابه گفت وگوی زیر خواهد شد:
. خب، پس تو از دست من خیلی عصبانی هستی؟
۔ بله، درسته.
. فکر میکنی دوست ندارم تو را همراه برادرت به فروشگاه ببرم؟
– بله، وقتی فهمیدم که اون… واقعا عصبانی شدم. احساس کردم مرا دوست ندارید. حالا چون او کوچکتر از من است، باید همه چیز مال او باشد؟
. فکر میکنی همه چیزهای خوب مال اوست و تو چیزی نداری؟
– بله، همیشه همه چیز مال او می شود، چون او کوچک است… او مرا اذیت می کند و اگر جوابش را بدهم، شما مرا دعوا می کنید نه او را.
. حرف هایت نشان می دهد که چیزهای زیادی تو را ناراحت کرده است؟
– بله، دلم می خواهد بفهمید که تنها به خاطر اینکه برادرم خیلی کوچک است حق ندارد همه چیز را مال خودش کند و اگر من و او دعوا می کنیم، همیشه تقصیر من نیست
. خیلی خب، متوجه شدم. سعی میکنم حتما همین طور فکر کنم!
دختر بعد از مکثی کوتاه، به آرامی می گوید: «متشکرم مامان!»
در این مثال، واقعیت موضوع روشن و واضح است. دختر احساس می کند چون برادرش کوچک است، همه چیز باید مال او باشد. در این میان، نرفتن به فروشگاه، مشکلی کوچک و جنبی است. درک دختر از این واقعه، این است که با او ناعادلانه رفتار شده و به همین دلیل سعی می کند خشم درونی خود را به شکلی آشکار سازد.
هنگامی که او سعی دارد با دلایلی که صرفا خود او را متقاعد می کند، قضیه رفتن به فروشگاه را بررسی کند، نه تنها باعث ناراحتی خودش می شود، بلکه کاسه صبر مادرش نیز در عین اینکه هیچ مشکلی حل نشده، لبریز می شود. اما وقتی که دختر بتواند احساس خود را بدون توجیه یا دفاع از آن بیان کند، هم او و هم مادرش سطح توقع خود را تا حدی پایین آورده و فرصت بهتر در مورد حل مشکل برای هر دوی آنها به وجود می آید. دست کم، مادر درک بهتری نسبت به دخترش پیدا میکند و متوجه می شود چرا او نسبت به این حادثه، واکنشی تا این حد خشمگینانه از خود نشان داده است.
نیازهای اولیه برای گوش کردن درست و مؤثر
مهارت خوب گوش کردن به حرف های تمام کودکان، در هر سنی – چه سنین قبل از دبستان و چه سنین بالاتر- قابل استفاده است. قواعد لازم برای این کار عبارتند از:
_ احساسی را که در پس حرف های او پنهان است، شناسایی کنید.
_ بر روی آن احساس تمرکز کنید.
_ درحالی که با کودک گفت وگو می کنید، احساس شناسایی شده را دنبال کنید.
اگر بتوانید احساسات شناسایی شده او را به خوبی منعکس کنید، در مواجه با او پیروز شده اید. حرف هایی که ممکن است بین شما ردوبدل شود عبارتند از:
< از برادرم متنفرم.
– پس خیلی از دست او عصبانی هستی، نه؟
< امروز خانم معلم حسابی بدجنس شده بود.
– به نظر می رسد که این مسئله خیلی تو را ناراحت کرده است.
< نمی خواهم به اتاقم بروم. آنجا تاریک است.
_ مثل اینکه کمی میئر سی، نه؟
در آغاز کار، ممکن است این گونه صحبت کردن کمی مضحک به نظر برسدولی اگر به احساساتی که کودکتان سعی دارد آنها را بیان کند، دقت کنید و تا آنجا که از دستتان بر می آید بازخوردهای خوبی به او بدهید، چنین رفتاری کم کم طبیعی به نظر خواهد رسید. اگر احساسات کودکتان مشخص نیست، بهتر است جمله ای مشابه این جمله را بیان کنید: فکر میکنم دارم متوجه می شوم که الآن چه احساسی داری، ولی هنوز خوب خوبی متوجه نشده ام که موضوع از چه قرار است!»
ناگفته پیداست که در هر موقعیتی نباید واکنشی این گونه داشت. وقتی کودکتان می گوید: «مادر! جورابم را پیدا نمیکنم» نیازی نیست که با حالتی معنی دار به او بگویید: «معلوم است از پیدا کردن آن ناامید شده ای، نه؟» کافی است فقط به او بگویید که جوراب هایش در سبد لباس های چرک است و باید شسته شود! فکر نکنید هر نوع گفته یا احساسی را که کودکتان بیان می کند، باید با نوعی جلسه مشورتی کوتاه، حل و فصل کنید. خوب گوش کردن تنها یک برخورد فکری نیست، بلکه شامل برخوردهای فیزیکی هم می شود. درواقع بهتر است که خوب گوش کردن را گاهی از طریق حالات سر و چشم خود نشان دهیم تا صحبت کردن. برای آنکه به کودک نشان بدهیم با تمام وجود به حرفهایش گوش میکنیم، لازم است که این کارها را انجام دهیم:
• دست از کاری که در حال انجام آن هستیم، بکشیم.
• روی خود را به طرف کودک برگردانیم.
• مستقیم و از رو به رو به او نگاه کنیم.
• اگر لازم است، خود را خم کرده و با او در یک سطح قرار بگیریم.
یک کنش و برخورد فیزیکی خوب از طرف شما، نشان می دهد که به حرف های کودک خود با حضور ذهن و توجه کافی گوش میکنید. مثلا وقتی که او با شما صحبت می کند. اگر به روزنامه خواندنتان ادامه دهید، او باور نخواهد کرد حرفهایش را واقعا جدی گرفته اید. اگر زمان گوش کردن به حرف های کودک، واقعا فرا رسیده باشد، بهتر است تصمیم خود را به نحو شایسته ای اجرا کنید. اگر موضوع جدید و مهمی پیش آمده و شما نمی توانید کاری را که در حال انجام آن هستید رها کنید، کودک را از آن آگاه کنید و هنگامی که توانستید با توجه کامل با او صحبت کنید حرف هایتان را به او بگویید.
گوش کردن به حرفهای کودک و اعتماد به نفس
اینکه شنونده ی خوبی باشید، منافع بسیاری برای خانواده تان خواهد داشت. از آنجا که خوب گوش کردن شما باعث می شود کودکتان احساسات خود را بیان کند و بر آن سرپوش نگذارد، تنش و ناراحتی در میان اعضای خانواده تان از بین می رود. خوب گوش کردن باعث می شود که کودک دریابد، شما برای همراهی با او ارزش قائلید و به او توجه میکنید تا بتوانید آنگونه که آنها دنیای خود را تجربه می کنند، به دنیایشان بنگرید. این مسئله نه تنها عزت نفس آنها را تقویت می کند بلکه انسجام خانواده شما را به عنوان مجموعه ای متحد، افزایش می دهد.
احساسات، اساس زندگی بشر و قلب و روح زندگی خانوادگی است. اگر به کودکانمان کمک کنیم تا احساساتشان را درک کرده، آنها را بیان کنند و به نحو درستی با آنها روبه رو شوند، یکی از مفیدترین کارهایی را که والدین میتوانند در مورد فرزندانشان انجام دهند، انجام داده ایم. ما می توانیم به کودکانمان نشان بدهیم که احساسات را تا زمانی می توان کنترل کرد که بتوان جوشش آن را در درون نگاه داشت. اگر این دیدگاه را پذیرفته باشیم که باید بدون توسل به قضاوت و انتقاد دائم با کودکان خود بحث و گفت وگو کرده و یا آنها را تصدیق کنیم، آنان دیگر مجبور نمی شوند تمام توان خود را صرف تأثیرگذاری بر رفتار ما کنند. وقتی کودکان و جوانان، احساساتشان را برای شنوندهای کاملا متوجه و علاقه مند بیان می کنند، درواقع به آنها کمک می شود تا:
_تعداد موضوعاتی را که تصور می کنند از عهده آنها برنمی آیند، به تدریج کاهش دهند
_ طبيعت، قدرت و اهمیت احساسات ما را بهتر و بیشتر درک کنند. و چیزهای بیشتری درباره خود بیاموزند.
_ درک کنند که بیان احساس خوب است و وقتی احساسی بیان شد، ارتباط لازم برقرار می شود.
تمامی این نتایج، اثر مثبتی بر عزت نفس آنها دارد، زیرا باعث افزایش خودآگاهی، خویشتن داری و اعتماد به نفس آنها در رویارویی با مشکلات روزمره زندگی می شود.
از نقاط مثبت او شروع کنید
همان طور که قبلا اشاره شد، یادگیری مهارت خوب گوش کردن یا خوب منعکس کردن احساس، کار آسانی نیست. این مهارت نیز مشابه شروع فراگیری تمام مهارت های جدید، به تلاش و تمرین زیادی نیاز دارد تا بتوان آن را به درستی انجام داد. اولین تلاش های ما در این راه، شاید ناشیانه به نظر برسد. ما باید برای جلوگیری از بروز واکنش های معمولی هر روزه خود، خیلی خوب تمرین کنیم. به جای واکنش هایی مثل:
_ مخالفت،
_ بحث کردن،
_ متقاعد کردن،
_ قضاوت کردن،
_ بازجویی و استنطاق کردن،
_ نتیجه اخلاقی گرفتن،
_ سخنرانی کردن.
گوش کردن همراه با توجه کامل به حرف های کودکان، باعث می شود تا محتوای احساساتی را که برای ما بیان می کنند، دوباره به نحوی به خودشان بازگردانیم. اگر خوب گوش کردن را با احساس مثبت شروع کنید مثلا با شادی، غرور یا رضایت کامل این کار را انجام دهید، خیلی بهتر و مفیدتر از وقتی است که شروع آن را با ناراحتی، احساسات بد یا عصبانیت توأم کنید.
_ صدایت نشان می دهد که روز خوبی در مدرسه داشته ای.
_ به نظر می رسد از نحوه بازی نیمه دوم تیم تان راضی هستی.
_ مثل اینکه این نقاشی تو را خوشحال و راضی کرده است.
گفت وگوی خود را طوری شروع کنید که به سمت پرسش های باز هدایت شود؛ پرسش هایی نظیر: وقتی آن اتفاق افتاد، چه احساسی داشتی؟»، «در مورد آن مسئله چه فکر میکنی؟»، «بعد چه اتفاقی افتاد؟ خیلی بهتر است تا اینکه جملاتی مانند جملات زیر را بیان کنید:
_ تو نمی بایستی… و چرا این کار را انجام ندادی که…
_ به تو گفته بودم که نباید…
_ کاری که باید می کردی این بود که… .
_ یادم می آید وقتی به سن تو بودم… .
خب، این کار توکار احمقانه ای بوده که…
بیان چنین جملاتی از جانب شما، مانع از بیان احساسات واقعی بچه ها شده و باعث ایجاد حالتی تدافعی در آنها می شود. اگر تمرین خود را با حالات مثبت، صدایی آرام و بدون هرگونه تهدید شروع کنید، احتمال بروز اتفاقات بد کمتر خواهد شد. این تمرین ها به شما کمک میکند تا به وسیله ی روش هایی که در شرایط پراضطراب تجربه کرده اید، دوباره آرامش خود را بازیابید؛ همان شرایط پراضطرابی که در کرده اید. آنها، برای فائق آمدن بر احساسات بد، واقعا به خود با کودکتان کمک کرده اید.
برای آموزش این مهارت میتوانید از یک مشاور کودک کمک بگیرید.