اختلالات تکلمی:
مانند هذیانها، مشکلات همخوانی علاوه بر اسکیزوفرنی در دیگر اختلالات و به خصوص در «مانی» دیده می شود.
در واقع یک بررسی اخیر مشخص نمود که میزان انحراف کلام از مسیر اصلی( یا انحراف فکر از مسیر خود به صورت گسسته گویی و غیر منطقی بودن ، در مانی یا شیدایی حتی بیش از اسکیزوفرنی است.
برعکس عدم تکلم یا تکلم همراه با فقر محتوا در اسکیزوفرنیایی ها بیشتر دیده می شود.
به عبارت دیگر، در حالی که اختلال فکری علامت اصلی در اسکیزوفرنی به حساب می آید اما محدود به اسکیزوفرنی نیست.
فقر محتوا:
نتیجه ی ( تداعی های از هم گسسته ) این است که تکلم اسکیزوفرنیایی ممکن است دارای قدرت انتقال بسیار کمی باشد.
گرچه ممکن است به طور مشخص کلمات بسیاری را به کار ببرد و همگی از نظر گرامری صحیح باشند، با این وجود شخص دارای گفتارهای بسیار ضعیفی است. این فقر محتوا را می توان در نامه زیر که مربوط به یک بیمار اسکیزوفرنیایی است مشاهده کرد:
مادر عزیزم من این نامه را روی کاغذ می نویسم.
خودکاری که من با آن می نویسم ساخت یک کارخانه به نام پری و شرکا است.
این کارخانه در انگلستان است. من این حدس را می زنم.
پس از نام پری و شرکا نام لندن دیده می شود، اما نه شهر.
شهر لندن در انگلستان است. من این را از دوران مدرسه به خاطر دارم.
آن وقت، من همیشه جغرافی را دوست داشت.
آخرین معلم این درس پرفسور آگوست الف بود.
او یک مرد با چشمان سیاه بود. همچنین افرادی با چشمان آبی و خاکستری و غیره وجود دارند.
من شنیده ام که چشم مارها سبز است. همه مردم چشم دارند.
بلولر، که برای اولین بار این نامه را منتشر کرد، اظهار می دارد که همگی این مطالب در آگاهی بیمار حضور دارند:
لندن – درس جغرافی – معلم جغرافی – چشمهای سیاه و آبی .
واژه تراشی :
اغلب محققان گفتار مغشوش اسکیزوفرنیاییها را به عنوان محصول فکر مغشوش آنها به حساب می آورند.
غرابتهای خاص تکلم اسکیزوفرنیایی ممکن است نه از آشفتگیهای فکری بنیادی بلکه فقط از ناتوانی بازیافت علائم کلامی مناسب ناشی شده باشد.
یعنی، چیزی که اسکیزوفرنیایی ها باید بگویند:
ممکن است به اندازه کافی معقول باشد، ولی آنها نمی توانند کلمات صحیح را برای اظهارات خودشان بیابد.
این به کارگیری لغات، که واژه تراشی نامیده می شود، گاهی با ترکیب بخشهای دو با چند کلمه به وجود می آیند.
نیز واژه تراشی ممکن است که مستلزم استفاده از کلمات معمول به سبکی غیر عادی باشد.
در هر صورت، چیزی که در مورد واژه تراشیها جالب است این است که:
در حالی که گاهی آنها به طور کلی غیر قابل درک هستند، در زمانهای دیگر می تواند نظریات را به روشنی و وضوح، مانند نوشته زیر، انتقال دهند.
دکتر : سالی، امشب شام نمیخوری، مشکل تو چیست؟
بیمار : نه، من بدبختی شکم دارم و جانور خوئی زشت.
(من ناراحتی شکم دارم، و به همین دلیل احساس خوبی ندارم.)
من برای همه کار پول دارم. (من برای غذا کوپن دارم.)
در اینجا من کار می کنم، خوب، تفاوت این است که من پنج روز کار میکنم و وقتی حرفی گفته می شد. اما من گریزان هستم.(من کار را رها می کنم.)
من آن را برای جونز انجام داد.
او کار را برنامه ریزی کرد و مرا بر کار گذارد و امیدوار بود که کار کنم و همه پول برای خودش بود.
او به پدر مربوط است (او از بستگان است. )
علاوه بر رابطه نسلی و وابستگی نسلی
او بسیار ابراز عشق کرد، من با نسل آنها از قدیم جور بودم .
دكتر : سالی، آیا پیش از رفتن حرف دیگری برای گفتن به من نداری؟
بیمار : خوب به نظر من چیزهای زیادی هستند، اما من خواهم دانست که آنها بودند، به خصوص گناه نامهربان (کارهای بد)
كلمات متشابه الصوت :
یک حالت ویژه دیگر که گاهی در گفتار اسکیزوفرنیاییها دیده می شود .
ادای کلمات متشابه الصوت است.
بیان توام کلماتی که هیچ گونه رابطه ای با یکدیگر ندارند به استثنای اینکه قافیه یا صدای آنها مشابه است.
كلمات متشابه الصوت را می توان به مشکل ارتباطی یاد شده در بالا ربط داد.
به هرحال در این مورد اساس تداعی به جای معنی، صدا است.
از این رو صدای کلام به جای نزدیکتر بودن به ارتباط منطقی اغلب به شعر نامفهوم نزدیکتر است،
نوشته ی زیر مکالمه بین یک پزشک و یک بیمار اسکیزوفرنیائی است ادای کلمات متشابه الصوت را نشان میدهد.
(تقریبا نیمی از کل کلام روزانه وی دارای قافیه است.) ب
ه ترتیبی که از نوشته های زیر مشخص می شود ادای کلمات متشابه الصوت اغلب با واژه تراشی همراه است!
پزشک : ارنست، امروز اوضاع چطور است؟
بیمار : خوب است برای یک فلامپ.
پزشک : یک فلامپ چیست؟
بیمار : فلامپ یک گرامپ است.
پزشک : من نمی فهمم چه میگویی.
بیمار : بسیار خوب، هنگامی که تو از یک سیاره به سیاره بعدی در ماورای سیاره ای که بر روی ستاره نشسته و بر روی مناره راه می روی؟
پزشک : چند لحظه صبر کن. من نفهمیدم چه گفتی.
بیمار : بسیار خوب، هنگامی که ما برای اولین بار اسکیت بر ریت سوار شدیم ورن برخن یا پن، یا بن، و سند بر من، و پن بر بن، و بن بر کن، و کن بر من، و فن بر پن سوار شد؟ ( کلیه کلمات دارای قافیه کامل بوده و ابتدا
به آهستگی آغاز می شوند اما آنقدر سرعت میابند که به هیج وجه نمی توان آنها را درک کرد.)
پزشک: چرا به سر خودش ضربه میزنی … و چرا بازو های خودت را تکان میدهی؟
بیمار: به این دلیل که نمی خواهم بوگرز را از خوردن توسط ووگرز حفظ کنم.
سالاد کلمات:
در برخی از موارد به نظر میرسد که زبان اسکیزو فرنیایی می خواهد یک تجربه در هم شکستگی کامل از جریان همخوانی را نشان دهد.
به طوری که پیگیری ارتباط بین کلمات یا عبارتهای پی در پی برای شونده غیرممکن است.
این وضعیت فوق العاده، در بیان زیر که توسط بیماری که در بالا کلمات متشابه الصوت را بیان می کرد ادا شده، مشخص گردیده است:
همه چیزی برای یک سینی واقعی بزرگ است و هیچگونه موسیقی دیده نمی شود.
هیچ چیزی دیده نمی شود به جز مادرم که شما در جزیره ی کاپری که در آن یخ وجود ندارد ایستاده است.
در آنجا هیچ نیست مگر تغیر دهنده، تغییر دهنده.
در اسامی اول و آخر دیده می شود.
خوب این جامه دان من، آقا من برای حفظ انرژی خودم همیشه باید مسافرت کنم.
این نوع گفتار که در آن کلمات و عبارات به یک سبک کاملا نا هماهنگ تركیب شده اند، سالاد کلمات نامیده می شود.
برخلاف واژه تراشی، سالاد کلمات هیچگونه کاربرد ارتباطی ندارد.
همچنین حتی کلمات براساس صدا یا صوت ( مانند ادای کلمات متشابه الصوت) ادا نشده اند.
بنابراین سالاد کلمات حالت شکاف برداشتن ذهن در اسكيزوفرنی است.
هیچ چیز با هیچ چیز دیگر ارتباط ندارد، و تكلم شخص دارای هیچگونه ارزش ارتباطی نیست.
مرکز مشاوره دیدار ( بالاتر از میدان ولیعصر، نرسیده به خیابان فاطمی، ساختمان پرستو، 88893258)
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com