فداکاری زنان در رابطه
چرا زنان در روابط خود را فدا میکنند؟
شاید طرح سوال بالا بنظرتان غیر ضروری برسد. زنان به دلایل زیادی این کار را انجام می دهند.
-برخی اوقات مردان مردان از ما چنین انتظار دارند که اهمیت کمی برای خود قائل باشیم. هزاران سال است مردها آموزش دیده اند که زن ها را موجوداتی در رده دوم ببینند. بالاخره ما در دنیایی زندگی می کنیم که در بسیاری از کشورها زنان هنوز به هنگام راه رفتن در خیابان به علامت احترام و زبردست بودن، پشت سر شوهرشان راه می روند. ایا عجیب است که برخی از مردان انتظار دارند که زن ها خودشان را قربانی ان ها کنید ؟
– ما زن ها نیز چنین آموزش دیده ایم که خودمان را از لحاظ اهمیت در درجه دوم قرار بدهیم. بسیاری از ما شاهد بوده ایم که مادرها و مادربزرگ هایمان استعداد. علایق، رؤیاها و شغل های خود را به منظور حمایت از پدران و پدر بزرگانمان فدا کرده اند. در نتیجه ما نیز یاد گرفتیم که به خود اهمیت دادن. عملی خود خواهانه است.
– به عوض آن که تلاش کنیم تا رؤیاهای خود را به حقیقت برسانیم. ما ایثار و قربانی کردن را نوعی دست یابی به موفقیت تلقی می کنیم. خیلی ساده است بگویید: «می توانستم درسم را تمام کنم و یک وکیل بشوم. اما دوست داشتم حمایت بیشتری از همسرم که در رشته حقوق تحصیل می کرد. بکنم. بنابراین تصمیم گرفتم از حق خودم بگذرم. »
نتایج فداکاری های بی مورد برای بدست آوردن عشق
هنگامی که رؤیاهایتان را فدا کرده و خود را در درجه دوم اهمیت قرار می دهید. چنین می پندارید که مردتان شما را بیشتر دوست خواهد داشت ممکن است مردتان شما را بیشتر دوست داشته باشد و ممکن است برعکس. چنین نباشد. اما موردی که حتما اتفاق خواهد افتاد این
است که:
———
وقتی شخصیت خودتان را برای این که بیشتر دوست داشته شوید زیر پا می گذارید. نتیجه این خواهد شد که خودتان را کمتر دوست خواهید
——–
هرگاه یکی از علایق، دوستان و یا رویاهای خود را به امید جلب توجه و دریافت محبت و عشق مردی زیر پا میگذارید. بخشی از وجود و شخصیت خود را از دست می دهید. هر چه بیشتر فدا کنید، کمتر از شما چیزی به جا می ماند، تا جایی که یک روز هوشیار می شوید که احساس می کنید از درون تهی شده اید و چیزی از وجود واقعیتان بجا نمانده است و تمامی آن چه که بودید را دور انداخته اید تا شخص دیگری باشید. پس شخصی که دوست داشتنی تر باشد، در این فرآیند، زنانگی و موجودیت اصلی خود را از دست میدهد.
این از دست دادن خود، در اکثر موارد با خشم و افسردگی توأم خواهد بود؛ به طوری که انزجار زیادی را نسبت به خود و آن چه که مرتکب شده اید. احساس خواهید کرد و متعاقب آن احترام شخصی و اعتماد به نفستان را نیز به کلی از دست خواهید داد و نسبت به مردی که به خاطر او همه این کارها را کرده اید نیز انزجار و عصبانیت زیادی در خود احساس خواهید نمود مهم تر از همه، این که ممکن است در مقابل این همه فداکاری که کرده اید ، آنچنان که شما میخواستید دوستتان نداشته باشند.
راه حل: چگونه از فدا کردن رویاها در روابطمان پرهیز کنیم:
1- از تمامی رویا ها و خواسته هایی که در روابط گذشته بخاطر عشق به نامزد یا همسرتان، زیر پا گذاشته اید . لیستی تهیه کنید ممکن است ۔ این تجربه زیاد خوشایند نباشد، اما در این جا توحیدام به سه، این می باشد که برای این که در آینده مرتکب چنین لغزش هایی نشوید، حتدا این تجربه را تمرین کنید.
۲- از تمامی افراد، دلبستگی ها، عقاید و باورهایی که برایتان مهم هستند. لیستی تهیه نمایید. این کار در شناخت خودتان به شما کمک می کند و با این کار در می یابید که چه موردی را دوست دارید و دیگر نمی توانید به دروغ خودتان را متقاعد کنید که به راستی از مسابقات دوچرخه سواری، ماهیگیری و جمع کردن تمبر و یا هر مورد دیگری که همسرتان به آن علاقه دارد. شما نیز به آن علاقمندید.
٣- رؤیاهایتان را تعقیب کنید و شخصیت خود را تمام و کمال به خطر بسپارید. مانند بوقلمون به هر رنگی در نیایید. به امید این که بتوانید مردی را بیابید که بتواند شما را از درون اغنا کند. هر چه زنی کامل تر و روراست تر باشید، احتمال کمتری وجود خواهد داشت که مستاصل شده و به دنبال تأیید از این و آن به روابطی ناسالم وارد شوید. بنابراین احتمال این که ارزش های خود را زیر پا بگذارید نیز کمتر خواهد شد در قدم بعدی این کتاب، توصیه هایی به شما خواهم کرد که چگونه به زنانی قوی تبدیل شوید.
اشتباه ۳: زنها عاشق توانایی های یک مرد می شوند
آیا از این که مدام استعدادهای مردان زندگیتان را شکوفا می سازید. بد خود می نازید؟ آیا مدام به خود می گویید، با صرف اندکی وقت و انرژی می توانم همسرم را به مرد رؤیاهایم بدل کنم؟ آیا همیشه احساس می کنید، همسرتان تنها به این دلیل در کارهایش موفق نبوده است که تا به حال کسی پیدا نشده او را واقعا دوست داشته باشد؟ و حال که شما از راد رسیده اید می توانید این کار را بکنید؟
شما را نمی دانم، اما این جملات برای من آشنا هستند. تا همین اواخر در ارتکاب اشتباه شماره سه، من یک حرفه ای تمام عیار بودم. متخصص این بودم، مردانی که به حمایت نیاز دارند را پیدا کنم و تمام وقتم را صرف کمک به آنها بنمایم. بعضی اوقات تلاش هایم به نتیجه می رسید و آن مرد به موفقیتهایی دست می یافت و بعضی اوقات هم تلاش هایم با شکست مواجه می شدند، اما هر بار نتیجه ای که میگرفتم یک عامل بود. تا با تلاش برای نجات شخصی دیگر، از پرداختن به زندگی، شغل و رؤیاهای خودم باز بمانم.
در همین راستا مردهایی را پیدا می کردم که احتیاج داشتند کسی زندگیشان را راست و درست کند. بعضی ها نیاز داشتند از لحاظ احساسی و عاطفی کمی به آنها رسیدگی شود، تا این که بتوانند کمی راحت تر شوند و همچنین از زخم هاو لطمات روحی که در دوران کودکی خورده بودند، التيام پیدا کنند. بعضیها نیاز داشتند از به تعویق انداختن کارها جلوگیری نموده، مرتب تر یا کسی منظم تر باسند. بعضی ها احتیاج داشتند استعدادها یشان برای پول درآوردن استفاده کنند یعنی ها احتیاج داستند قابلیت های گفتاری یا نوشتاری خود را ارتقاء بخشند و یا این که بیاموزند چگونه بهتر لباس بپوشند و یا همسر بهتری باشند. در تمامی این موارد من با آمادگی کامل به نجات آنها می شتافتم و راه حل ارائهه میدادم، تا از سردرگمی نجات یابند. از عشق، پول و انرژی خود نیز برای آنان مایه می گذاشتم. این کارم مورد تأیید دوستان و خانوادهام نبود. آنها می گفتند: این کار وقت تلف کردن است. اما هیچ یک از این حرف ها باعث نمی شد که من دست از این اقدام ها بردارم. آنها هیچ پیشرفتی نمی کردند و شاید در واقع نیاز چندانی به کمک من نداشتند، اما من همچنان به این کار ادامه می دادم. آخر ناسلامتی من به خودم قول داده بودم.
حال که به گذشته نگاه می کنم، در می یابم که با هیچ یک از آن مردان رابطه واقعی نداشتم. در واقع درگیر پروژه هایی شده و خودم را وقف غایت و هدفی کرده بودم بی سرانجام .
من با خود واقعی آن مردان رابطه ای نداشتم. بلکه عاشق پتانسیل های آنها بودم.
بعد از گذشت سالها يأس، دلشکستگی و غم در اوایل سن سی سالگی بودم که دریافتم، تا به حال به هیچ یک از اهداف شغلیم نرسیده ام. در این موقع بود که به خودم گفتم: «باربارا اگر نصف این مقدار انرژی. وقت، و خلاقیت و تعهد را صرف اهداف زندگی شخصی خود کرده بودی حتما موفقیت هایی میرسیدی» کتابی که اکنون دست شماست یکی از نتایج همین پیشرفت های شغلی ام بود.
اگر احساس میکنید در رابطه تان فداکاری میکنید از یک زوج درمانگر یا مشاور خانواده کمک بگیرید.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
http:/t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com