Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the antispam-bee domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/clinicde/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the rocket domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/clinicde/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the wordpress-seo domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/clinicde/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the hueman domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (این پیام در نگارش 6.7.0 افزوده شده است.) in /home/clinicde/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114 تفاوت مردان و زنان | مرکز مشاوره دیدار
مردان و زنان نه تنها از لحاظ بیولوژیکی یا زیست شناسی و آناتومی با هم متفاوتند، بلکه از لحاظ روان شناسی نیز با هم تفاوتهای چشمگیری دارند. به عنوان مثال، بطور کلی مشاهده شده است زنان در مقایسه با مردان احساسی تر بوده و بیشتر علاقمند به داشتن عشق و رابطه احساسی هستند و واکنش های متفاوتی را نسبت به استرس و فشار تجربه می کنند. همچنین آنان با انواع گوناگونی از شکایتها و مشکلات در روابط روبرو هستند. بیان اینکه، چنانچه به نظر بسیاری از افراد، بطور کلی این اختلافات مربوط به فرهنگ بوده و از دوران کودکی شکل گرفته است، نظریه مهمل و پوچی است. يقينا شرایط فرهنگی و خانوادگی بر نحوه تفاوت جنسيتها تأثیر می گذارد، اما این شرایط پاسخگوی تفاوتهای عمده ما نیستند. از یک دیدگاه بدیهی، این تفاوت ها به دلیل اختلاف در برنامه ریزی DNA بدن دو جنس مخالف می باشد و وقتی کودکان رشد می کنند و بزرگ می شوند، تحت تأثیر شرایط فرهنگی و خانوادگی قرار می گیرند.
در کشف اختلافها اینکه فرض کنیم هر مردی مناسب و لایق توصیف یک مرد و هر زنی مناسب و شایسته توصیف یک زن است امری کاملا عبث و بیهوده است. در زندگی واقعی مردان نیز مثل هم نیستند و زنان نیز با هم تفاوتهایی دارند. یقینا ایجاد یک تصور کلیشه ای از یک مرد یا زن در نهایت مایه گمراهی و اشتباه است. یک مرد «واقعی» ویژگیها و خصایص گوناگونی دارد که هم مردانه و هم زنانه است. یک ” زن ” واقعی ویژگیها و نشانه های فراوانی دارد که هم مردانه و هم زنانه است. اما تفاوتهای کلی خاصی وجود دارد که مناسب اغلب مردان و زنان است. بطور کلی مردان مربوط به ویژگیهای مردانه می شوند، همینطور است که اغلب زنان به آن ویژگیهای زنانه مربوط خواهند بود. اینها پایه و اساس بحث جستجوی ما خواهد بود.
مشکل ایجاد شده در صورت تصمیم جنسيتها این است که شاید مردم فکر کنند اگر مناسب با این توصیف نباشند، حتما اشتباه و یا اشکالی در مورد آنها وجود دارد. اما این بسیار دشوار است که هر تصمیمی را مقید به این استدلال سازیم که ممکن است افراد جنس مخالف در صورت توسعه یافتن جنبه خاصی بطور یکسان با هم مرتبط باشند. برای اجتناب از این درگیری، در نظر بگیرید که تصمیم درباره مردان توصیفات جنبه مردانه وجود شما و تصمیم درباره زنان توصیفات جنبه زنانه وجود شما باشد.
آغاز این دسته بندی لازم برای بحثمان ممکن است گیج کننده به نظر برسد. وارونگی نقش و آشفتگی جنسیت بر جامعه ما غلبه پیدا کرده است. زنان جنبه های مورد اهمیت خود را انکار کرده اند تا جنبه های بالقوه خود را که معمولا بیشتر در مردان دیده میشود تقویت نمایند. به عبارت دیگر، زنان تا اندازه زیادی جنبه های زنانه خود را با دقت طرد می کنند تا بیشتر مردانه باشند. همینطور، مردان بسیاری از ویژگیهای مردانه خود را به دلخواه تکذیب کرده اند تا جنبه هایی را که بیشتر زنانه است توسعه داده و تقویت کنند. يقينا، توسعة قوای درونی مان نشانه رشد و بلوغ است. اما برای اجتناب از برخورد با مشکلات، باید بیاموزیم که قوای خود را بدون انکار ویژگیها و خصایص اصلی مرد یا زن بودنمان توسعه بدهیم. امروز زنان بسیاری به سوی اینکه مانند مردان باشند جلب می شوند. آنان در جستجوی عشق، آزادی و احترام فراوانی هستند. البته در ازای انکار ارزشها و خصوصیات زنانه شان، اعتقاد به برابری زن و مرد، نه تنها زنان را تشویق کرده است که قوای درونی خودشان را برای شباهت به مردان کشف کنند، بلکه اشتباه اینگونه تفسیر شده است که زنان باید مثل مردان باشند. در نتیجه آنان تا اندازه زیادی ماهیت زنانگی اصلی خود را انکار کرده اند.
از سوی دیگر، بسیاری از مردان برای ارضاء این زنان با ملایم و حساس شدن از خود واکنش نشان داده اند. این مردان تازه حساس شده، تحت عنوان «خوش سلیقه» یا «احمق» اما نه ، ( مطلوب و مورد پسند» همیشه طرد شده اند و بهمین دلیل افسرده و ناامید هستند چرا که می دانند ارزشهای پنجاه سال قبل، دیگر قابل قبول نیستند، اما هنوز نمونه روشن و واضحی از کاری که باید انجام دهند را نیافته اند.
ارائه یک تصور کلیشه ای خاص که برای هر مرد و زنی نتیجه بخش باشد محال است، اما بطور کلی می توانیم با اطمینان بگوئیم، پرورش و ارزش گذاری به وجود یک نفر ضمن دنبال کردن توسعه قوای فرد، پاسخ به این تقاضای مداوم است. دست برداشتن از ویژگیها و خصایص عمده برای مساعدت دیگری راه حل اصلی نیست.
آشفتگی و سردرگمی که امروز آنرا تجربه می کنیم، مربوط به عدم پذیرش تفاوتهایمان است. با پذیرش آینده چه کسی هستیم و با پذیرش مشتاقانه اختلاف های یکدیگر، می آموزیم که ارزشها و ویژگیهای مکمل را بدون مصالحه با خود حقیقی مان توسعه و گسترش دهیم. به عنوان مثال، اگر مردی تمایل داشته باشد در ارزیابی هایش از جهان، عقلانی و منطقی فکر کند، نخست نیاز دارد بپذیرد و بداند که یک موجود کاملا منطقی است. سپس به سوی موجود احساساتی تری کشیده می شود، به این دلیل که پیروی از اصول عقل و احساسات معمولا باید مکمل یکدیگر باشند. مردی با هویت مردانه تمایل دارد بیشتر منطقی باشد تا احساساتی… او از طریق آموختن عشق، درک و احترام به شخص مقابل، زنانه تر و احساساتی تر، بطور طبیعی شروع به توسعه ویژگیهای احساسی خود، بدون اینکه خصوصیات منطقی اش را رها کند خواهد کرد.
از طرف دیگر ممکن است مرد دیگری بطور مشخصی احساساتی باشد. او نخست نیاز دارد تا بپذیرد و تقدیر نماید، که او در این جنبه قوای زنانه اش را تا حد زیادی توسعه داده است. اما اغلب اوقات، در توسعه ی احساسات خود مجبور می شود جنبه منطقی و مردانه اش را انکار کند. او برای حفظ تعادل، به سوی کسی کشیده و جذب می شود که تمایل دارد منطقی تر باشد و با آموختن عشق ورزی، پذیرش و احترام نسبت به این شخص و ویژگیهای منطقی اش، به طور طبیعی بدون اینکه احساسات توسعه یافته اش را رها کند، منطقی تر می شود.
همانطور که تفاوتهای معمول بین مردان و زنان را از طريق تصميم و نتیجه گیری کلی کشف می کنیم، باید بخاطر داشته باشیم که این ویژگیها مبتنی بر چیزهایی هستند که «متداول» است نه چیزهایی که همیشه بصورت قانون رواج دارد. از برخی جنبه ها، توصیف مردان و زنان نیاز به کاریکاتوری از تفاوتهای نوعی بین جنسیت ها دارد. این تفاوتها بیشتر زمانی بروز میکنند که تحت استرس و فشار هستیم. وقتی اغلب در صلح و آرامش باشیم تمایل داریم در توصیف خود از ارزش ها و ویژگیها و خصایص مردانه و زنانه متعادل تر باشیم. حتی وقتی بنظر می رسد مردی عمدتا جنبه زنانه خود را توسعه داده است، بهنگام فشار و استرس، تمایل دارد به صورت مردانه واکنش نشان دهد. او می تواند با اطمینان گمان ببرد که با بعضی کارها می تواند ویژگیهای تکمیلی مردانه را در درون خویش توسعه دهد. همینطور، زنی که عمدتا به ویژگیها و شخصیت مردانه توصیف شده ، می تواند از خصوصیات زنانه برای محکم ساختن و کشف حس مؤنث بودن مطرود خود بهره بگیرد. تا هر اندازه ای که او خودش را بمنظور تقویت قوایی برای مرد بودن انکار و تکذیب کند، بهمان اندازه می تواند برای دوست داشتن، پذیرفتن و پرورش جنبه زنانه خود کار کند.
تفاوتهای مکمل
آئینه ای را در نظر بگیرید تا بتوانید مجسم کنید که چگونه مردان و زنان می توانند شبیه هم ظاهر شوند و با وجود این باز هم بسیار متفاوت از هم باشند. تفاوتهای روانی میان مردان و زنان می تواند به انعکاس در آئینه ارتباط داشته باشد. وقتی به آئینه نگاه میکنید، خودتان را می بینید یا حداقل فکر میکنید که خودتان هستید. وقتی کمی دقیقتر نگاه میکنید در می یابید که اگرچه آن تصویر شبیه شماست، اما با شما فرق زیادی دارد. انعکاس آئینه شما وارونه است یا بهتر بگوئیم همه چیز در آن برعکس است. روانشناسی زنان نیز، انعکاس آئینه ای از روانشناسی مردان است. در بسیاری از روشها مردان و زنان شبیه انعکاس های یکدیگر هستند. اما مکمل یکدیگرند…
یک شیوه اصولی و بنیادین برای درک این تفاوت برحسب دو نیروی تکمیلی است که توسط نیوتن شناخته شد. آن دو نیرو، نیروی مایل به مرکز و نیروی گریز از مرکز هستند. نیروی مایل به مرکز بطرف مرکز حرکت و نیروی گریز از مرکز از مرکز فرار می کند، ظاهرا این دو نیرو در واکنش ها و فعل و انفعالات متقابل زنان و مردان متضاد نمودار شده اند.
زنان منبسط و مردان منقبض می شوند
یکی از متداول ترین مشکلاتی که زنان در روابطشان دارند این است که نیازهای خودشان را فراموش کرده و در نیازهای همسرشان غرق می شوند. بزرگترین مشکل یک زن در یک رابطه، توجه به خود است. حال آنکه او بجای اینکه در خدمت نیازهای دیگران باشد، در حال انبساط است. در یک روش تکمیلی، بزرگترین مشکل یک مرد غلبه بر تمایل خودش مبنی بر خود محور بودن و خود جذب شدن است…
ضمن اینکه زنان تمایل به انبساط دارند، مردان تمایل به عقب کشیدن یا جمع شدن و یا انقباض دارند. مردان همچون قوه مایل به مرکز معمولا به سوی یک مرکز با نقطه حرکت می کنند. این نکته شرح می دهد که چرا بیشتر اوقات مردان در روابطشان با زنان افسرده و ناامیدند. زنان آماده اند تا به یک موضوع انبساط پیدا کنند، حال آنکه مردان از آنها می خواهند که با هم به یک نقطه برسند. بطور کلی وقتی مردی سخن می گوید قبلا فکرهایش را در سکوت کرده است و می داند موضوع اصلی که دلش می خواهد درباره آن صحبت کند چیست و بعد سر صحبت را باز می کند. اما معمولا یک زن صحبت نمیکند مگر اینکه بخواهد روی مسئله ای تاکید کند. در اینگونه مواقع حرف زدن به وی کمک می کند تا نکته ی برجسته ای را که میخواهد بیابد. او با بیرون ریختن افکار و احساساتش با صدای بلند، درمی یابد که میخواهد کجا برود.
درست همانطور که مردان نیاز دارند برای فکر کردن در خود فرو روند، زنان با انبساط و مشارکت، روشنی بیشتری بدست می آورند. وقتی زنی شروع به مشارکت می کند، همیشه آگاه نیست که این کار او را تا کجا خواهد برد. اما مطمئن است او را به جایی می برد که نیاز به رفتن به آنجا را دارد. برای زنان مشارکت روندی بسیار موثر و قوی از شناسایی نفس است. اکثر اوقات مردان مردان به راحتی از زنان خسته و ناامید می شوند، چرا که این تفاوت را درک نمیکنند. آنها بطور ناخودآگاه با این فرآیند طبیعی زنانه برخورد می کنند یا اینکه آنرا اتلاف وقت می دانند. مردی که این تفاوت را درک می کند قادر است یک زن را از طریق گوش کردن عادی از قضاوت تایید و حمایت نماید.