اهمیت روابط بین فردی موثر
داشتن روابط بین فردی موثر یک مهارت است. این مهارت همانند مهارت های دیگر با تمرین و تکرار کسب می شود. برای کسب این امتیازات باید بتوانیم روابط بین فردی موثر برقرار کنیم. این گونه روابط بر سلامت روانی اثر دارد، به رشد شخصتی و هویت یابی افراد کمک می کند و از سوی دیگر بهره وری شغلی و موفقیت را افزایش می دهد. روابط درست کمک می کند تا سازگاری فرد افزایش یافته و در نتیجه مقابله سازنده با استرس در فرد بیشتر می گردد. برای برقراری روابط موثر بین فردی چهار حوزه مهارتی زیر را باید فرا گرفت:
1-شناختن و اعتماد کردن به یکدیگر
2- برقراری ارتباط روشن و عاری از ابهام.
٣- پذیرش و حمایت یکدیگر .
۴- حل تعارض ها و مشکلات موجود در رابطه به شیوه ای سازنده.
مشکلات بین فردی
علی و مینا زوجی هستند که عادت کرده اند با کوچکترین بهانه ای با هم دعوا کنند، هر دو از یکدیگر انتقاد می کنند و پیوسته در حال شکایت از هم هستند، واضح است که آنها مشکلات بین فردی دارند.
این مثال برای درک بهتر معنای مشکلات بین فردی است؛ اما تعریف نسبتا رسمی مشکلات بین فردی عبارت است از: مشکلی که ویژگی اصلی آن الگوهای رفتاری خود تخریبی بین دو یا چند نفر است که معمولا پیامد بارز آن روابط ناسازگارانه و معیوب با دیگران است.
انواع عبارتها و اصطلاحات عامیانه بیانگر عکس العمل های افراد نسبت به مشکلات بین فردی است، عبارت هایی نظیر، قلب من شکسنه آن زن جادوگر است، آن مرد خائن است و …
نشانه ها و علائم مشکلات بین فردی عبارتند از: فرد احساس می کند که مورد سوء استفاده قرار گرفته است. دچار انزوای هیجانی می شود و این امر منجر به فقدان رابطه موثر همراه با سوء تفاهم های مکرر با دیگران می گردد. دوره هایی از آشفتگی احساسی مانند اضطراب یا افسردگی را تجربه می کند. از شخصی که منشا ناکامی است دوری می کند و رابطه ای بر اساس من – او شکل می گیرد.
احساس سوء استفاده یکی از مهمترین نشانه های مشکلات بین فردی است. فرد اغلب احساس می کند قربانی پستی، بی اهمیتی، خشونت، خود خواهی یا تنگ نظری دیگران است.
علت ها و تفسیر های مشکلات بین فردی
عوامل بسیاری در مشکلات بین فردی نقش دارند، ممکن است در مورد خاصی یک یا چند عامل دخالت داشته باشند. (مثلا شیفته عشق بودن این عامل نقش مهمی در روابط آشفته زوجین بازی می کند. برخی از معناشناسان معتقدند وقتی کسی عاشق می شود، حقیقتا از او عاشق فردی نیست بلکه شیفته عشق و اندیشه عاشق شدن است، این نوع مجذوب و محصور شدن است. زمانی که فرد بیشتر آگاه می شود و به معشوق خود می پیوندد، ناگهان متوجه می شود که بین او و فرد مورد علاقه اش مشکلاتی اساسی وجود دارد، شخص ناآگاه مایوس شده و با نگاه جدیدی به شریک زندگی خود می نگرد و با خود می گوید : “من تاکنون چه چیزی را در او می دیدم ؟”
در شروع یک رابطه احتمال زیادی وجود دارد که به شخص مقابل و خود رابطه، جنبه آرمانی داده شود. در این موقعیت، همه چیز بسیار عالی است و آینده با وعده های خوشایند بسیار روشن به نظر می رسد. عشاق در جهانی که پر از نرمی و لطافت و شیرینی است زندگی می کنند. این زن چه زیباست، فهم او فراتر از چیزی است که تصور می شود، او سیندرلاست. این مرحله بر اساس انتظارات غیرواقع بینانه بوجود می آید سپس ناکامی ها، ناامیدی ها، سوء تفاهم ها، خشونت های عمل نکردن به تعهدات کوچک رخ می نمایند و در این جاست که امیدها و رویاهای شخص به یاس تبدیل شده و خیال پردازی ها و رویاهای آرمانی با شکست مواجه می شود.
مرحله پایانی، یاس است. فرد عصبانی، ناراحت و افسرده است. او فکر می کند یک اشتباه وحشتناک رخ داده و شاید این رابطه باید قطع شود. اگر فرد متاهل باشد فکر می کند که باید طلاق بگیرد.
عامل دیگری که مشکلات بین فردی را بوجود می اورد، واکنش چشم در مقابل چشم است که بیانگر میل به عدالت و برابری است. “تو از من می دزدی و من با دزدیدن از تو تلافی می کنم ، تو به من صدمه میزنی و من به تو”، “تو به من توهین می کنی و من به تو و این حالت همان چیزی است که در روانشناسی به آن “بگو مگو” می گویند.
اولی می گوید “تو خسیس هستی ، دومی می گوید تو ولخرج هستی” یا اولی می گوید “تو مرا نمی فهمی، دومی می گوید من تو را خوب می فهمم”. به هر روی هیچ رابطه ای جز رد و بدل کردن اظهار عقیده های منفی با یکدیگر وجود ندارد. به این ترتیب هر دو طرف از جراحات روانی خود می کاهند.
تعارض در روابط بین فردی
از مهمترین تفاوت های فردی که روی رابطه ما با دیگران اثر می گذارد، تفاوت در نقطه نظرات و دیدگاه هاست. بسیاری از تعارضات و اختلاف های ما از آنجا نشأت می گیرند که افراد متفاوت، دیدگاههای متفاوتی نسبت به یک موضوع دارند و جالب اینجاست که معمولا در هر اختلافی هر یک از طرفین فکر می کنند که حرفشان درست است و حق با آنهاست و دیگری اشتباه می کند
هر فردی احساسات، دیدگاهها و رفتارهای مخصوص به خودش را دارد. به همین دلیل امکان ندارد که دو نفر در همه چیز، هم عقیده و هم فکر باشند. مهم این است که یاد بگیریم داشتن اختلاف نظر کاملا طبیعی است و این مهارت را کسب کنیم که دیدگاه خود را تنها دیدگاه و یا بهترین و مناسب ترین دیدگاه ندانیم و توانایی دیدن موضوع را از زاویه دید دیگران داشته باشیم. آن زمان می توانیم ارتباط بین فردی مؤثرتر و سالم تری برقرار کنیم.
اما آیا فکر می کنید افراد می توانند همه با هم اختلاف نظر داشته باشند. ولی هنوز با هم دوست باشند؟ اختلاف نظر چه فایده ای می تواندداشته باشد؟
1۔ اختلاف نظر تغییر را تشویش می کند. مواقعی هست که باید تغییر کرد و مهارت های جدیدی را یاد گرفت. دیدگاه های قدیمی را کنار گذاشت و دیدگاه های جدید پیدا کرد. زمانی که موضوع را از دید فرد دیگر به خوبی گوش بدهید، دیدگاه و نظرات خودتان نسبت به موضوع تغییر می کند .
2- تفاوت زندگی را جالب تر و در بسیاری مواقع کنجکاوی و علایق ما را نیز تحریک می کند، بحث در مورد سیاست، ورزش، کار، مشکلات اقتصادی و نظایر آن، تعاملات بین فردی را پویاتر و خوشایندتر می کند. وقتی دیگران با نظر شما مخالف هستند در شما این انگیزه را ایجاد می کنند که در مورد موضوع اطلاعات بیشتری جمع آوری کنید.
٣- وقتی اختلاف نظر بین تصمیم گیرندگان وجود دارد، تصمیم های مناسب تر و بهتری می تواند گرفته شود. اختلاف نظر در تصمیم گیری باعث می شود تا در مورد تصمیمی که می خواهید بگیرید دقت و فکر بیشتری صرف کنید.
۴- اختلاف نظر به شما کمک می کند خودتان را به عنوان یک فرد بشناسید. در یک اختلاف متوجه می شوید چه چیزهایی شما را عصبانی می کند. چه چیزهایی باعث ترس شما می شود. چه چیزی برای شما مهم است و در هنگام بروز یک اختلاف نظر،بحث و مجادله را چگونه مدیریت کنید.
۵- داشتن اختلاف می تواند باعث تفریح و شادی افراد گردد، تنوع و نظرات نسبت به ورزش، کتاب، فیلم و … زندگی را جالب تر می کند.
6- اختلاف نظر می تواند روابط را غنی تر و عمیق تر نماید. در تفاوت ها یاد می گیریم که دیدگاه دیگری را نیز به حساب آورده و به آن احترام بگذاریم.
وجود اختلاف نظر بخش جدانشدنی ارتباطات است و می تواند باعث رشد و ارتقاء مهارت های بین فردی گردد. بنابراین بسیار مهم است که به جای تلاش در جهت حذف اختلاف نظر سعی کنیم مهارت هایی را برای حل مؤثر اختلالات و تعارضات بین فردی بیاموزیم یادمان باشد که اگر ما از بحث و جدل پرهیز کنیم و یا مشکلات بین فردی خود را به شیوه ای نامناسب و ناکافی حل کنیم، آنگاه در دراز مدت با مشکلات بسیار جدی تر در روابط بین فردی خود روبرو خواهیم شد
ولی واقعا از کجا بدانیم که اختلافات ما سازنده است یا مخرب؟ بر اساس چهار عامل می توانیم تعیین کنیم که اختلاف سازنده است يا مخرب:
۱- اگر به دنبال تعارض و اختلاف، رابطه مستحکم شده و ما و فرد مقابل را توانمندتر کند تا بهتر با یکدیگر کار کنیم و تعاملات بهتری داشته باشیم، تعارض به صورت سازنده حل شده است.
۲- اگر هر دو نفر بعد از حل تعارض بیشتر همدیگر را دوست داشته به هم علاقمند شده و به هم بیشتر اعتماد کنند، اختلاف به طور سازنده حل شده است
٣- اگر هر دو نفر از نتیجه اختلاف احساس رضایت و خشنودی کرده، نیز اختلاف به صورت سازنده حل شده است.
۴- و بالاخره اگر هر دو طرف خود را در حل مسایل و اختلافات در آینده توانمندتر ببینند، اختلاف به شیوه ای سازنده حل شده است.
راه کارهای مدیریت اختلاف
اختلاف همیشه رخ می دهد و ما می توانیم از آن بهره ببریم و به نفع خویش عمل کنیم. اگر ما مهارت های لازم برای حل اختلافات را داشته آنگاه اختلاف به نوع سازنده خود تبدیل می شود.
تمرین های زیر می توانند به حل سازنده کمک کنند.
پنج اختلاف عمده را به خاطر بیاورید. آنها را روی کاغذ یادداشت کنید.برای حل این اختلافات از چه راههایی استفاده کرده اید؟
افراد مختلف برای حل اختلاف راهبردهای متفاوتی دارند. راهبردهای حل اختلاف در کودکی آموخته میشوند و بسیاری مواقع هنگامی که اختلافی پیش می آید به طور اتوماتیک به کار می افتند و در واقع ما اطلاع چندانی در مورد راهبردهای حل اختلاف خودمان نداریم.
وقتی اختلافی پیش می آید، دو موضوع و مسئله اصلی مد نظر قرار می گیرد :
1.رسیدن به اهداف شخصی – برخی اوقات اختلاف به این دلیل پیش می آید که اهداف ما با اهداف فرد دیگری در تضاد است. ممکن است هدف ما اهمیت فراوان و یا اهمیت اندکی برای ما داشته باشد.
۲, حفظ ارتباط خوب با سایر افراد ممکن است در آینده نیاز به حفظ رابطه خوب با فرد مقابل داشته باشیم. ممکن است حفظ ارتباط خوب با فرد مقابل اهمیت فراوان یا اهمیت اندکی برای ما داشته باشد.
اینکه اهداف و روابط ما هر یک تا چه اندازه برای ما اهمیت دارند، منجر به پنج سبک حل اختلاف می گردد:
١- سبک اول را می توان لاک پشتی یا سبک کناره گیرانه نامید، لاک پشت ها به لاک خود عقب نشینی می کنند تا از اختلاف بپرهیزند. آنها هم از اهداف شخصی و هم از روابط خویش با دیگران می گذرند و از موضوعاتی که می تواند اختلاف برانگیز باشد و از افرادی که با آنها اختلاف دارند پرهیز می کنند. به نظر لاک پشت ها سعی در حل اختلافات بین فردی کاری بیهوده است. به نظر آنها دور شدن از اختلافات و تعارضات بین فردی آسانتر از روبرو شدن با این اختلافات است.
٢- سبک دوم را می توان روش کوسه وار یا سبک زورگویانه نامید. کوسه ها سعی می کنند که عقیده و نظر خود را در مورد شیوه حل اختلاف به فرد مقابل تحمیل کنند. اهداف این افراد برایشان اهمیت خاصی دارد و روابط بین فردی برای آنها بی اهمیت است. آنها در پی آن هستند که به هر قیمتی که شده به اهدافشان برسند. این دسته از افراد به نیازهای دیگران فکر نمی کنند. برایشان مهم نیست که دیگران آنها را می پذیرند یا خیر. کوسه ها بر این باورند که در حل اختلاف یک طرف می بازد و یک طرف می برد و آنها می خواهند که برنده باشند. بردن به کوسه ها حس غرور و پیروزی می دهد. باختن به آنها حس ضعف، بی کفایتی و شکست می دهد، کوسه ها سعی می کنند با اعمال قدرت، زورگویی و فشار بر دیگران غلبه کنند.
٣- سبک سوم را می توان سبک خرس اسباب بازی یا سبک توأم با نرمش نامید. خرس های اسباب بازی، به روابط با دیگران اهمیت زیادی می دهند در حالی که برای رسیدن به هدف اهمیت چندانی قائل نیستند. خرس های اسباب بازی می خواهند که دوست داشتنی و محبوب باشند. به نظر آنها باید از تعارض پرهیز کرد تا به این ترتیب هماهنگی و تعادل حفظ شود. به نظر خرسهای اسباب بازی نمی توان در مورد اختلافات صحبت کرد مگر اینکه به روابط بین فردی آسیب وارد شود. آنها می ترسند که اگر تعارض ادامه یابد، بالاخره یک نفر آسیب ببیند و رابطه خراب شود. خرس کوچولوها می گویند که من از خواسته ها و اهداف میگذرم تا تو به خواسته ها و اهداف خودت برسی و به این ترتیب تو مرا دوست خواهی داشت، خرس کوچولوها سعی می کنند اختلاف و تعارض بین فردی را کمرنگ کنند چون می ترسند که رابطه آسیب ببیند.
۴- سبک چهارم روش روباه وار یا مذاکره کننده است. روباه هم نگران اهداف خود و هم نگران حفظ روابط بین فردی خود هستند. به همین دلیل روباه ها به دنبال نوعی رضایت و توافق دو جانبه می گردند. آنها از بخشی از اهداف خود می گذرند و دیگران را نیز وادار می کنند تا از بخشی از اهداف خود صرف نظر کنند.آنها به دنبال راه حلی می گردند که هر دو طرف در آن سود ببرند و حد میانه را می گیرند. آنها از بخشی از اهداف و روابط خود می گذرند تا هر دو طرف در این رابطه سودی ببرند.
۵- سبک پنجم روش جغدوار یا مقابله کننده است. جغدها هم برای اهداف و هم برای روابط بین فردی ارزش زیادی قائل هستند. به نظر آنها اختلاف نظر یا تعارض یک مسئله یا مشکل است که باید حل شود و به دنبال راه حلی می گردند که هم رضایت آنها و هم رضایت فرد مقابل را جلب نمایند، به این ترتیب روابط بین دو طرف حفظ می گردد. جغدها راضی نمی شوند مگر اینکه هم تنش و هم احساسات منفی هر دو کاملا حل شود.
مدیریت تعارض
برای مدیریت و حل تعارضات بهتر است هنگام مذاکره قواعد زیر را رعایت کنید.
1.در مورد قواعد و مقررات از قبل توافق کنید .
2.زمانی را انتخاب کنید که هر دو راحت باشید.
3. اگر عصبانیت بالا گرفت، از هم فاصله بگیرید و قرار بگذارید که سر یک ساعت خاص برگردید
4. اگر لازم است از ساعت شماطه دار استفاده کنید
5. به نوبت گوینده و شنونده باشید و در هر حالت از قواعد زیر پیروی کنید.
– در این میان اگر نقش گوینده دارید توضیح بدهید که شما
مسأله را چگونه می بینید. بر مسأله متمرکز بشوید و نه بر شخص. از پیام “من” استفاده کنید.
– اگر نقش شنونده دارید: سؤال بپرسید تا کاملا بفهمید موضوع چیست. موضوعات را آن طوری که فهمیده اید خلاصه کنید. گوش کنید و از قضاوت درباره آن چه که گوینده می گوید پرهیز کنید. هر فردی نظرش را بیان کند. وقتی هر دو نفر نظراتشان را بیان کردند، به توافق برسید که مشکل چیست؟ راه حل ها را هر چه که به نظرتان می رسد بیان کنید. بگویید که هر کدام از شما مایلید چه اقداماتی انجام دهید. در مورد راه حلی که با نیازهای هر دوی شما منطبق است به توافق برسید.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com
|
|
|