الکلی بودن و نابسامانی خانواده
تحققیقی که در سال ۱۹۹۰ توسط انجمن الکلیسم آمریکا بر روی ۲۰۰ مدرسه انجام گرفت نشان داد که مصرف الکل زیاد یکی از بحرانی ترین موضوع های بهداشتی است.به طور کلی مصرف الکل به بدرفتاری با همسر و فرزندان،پایین آمدن عملکرد شغلی،تصادفات اتومبیل و خیانت منجر می شود.
به نظر زارب،افراد خانواده الکلی،در خطر تعارض و از هم گسیختگی هستند.بعضی از مشکلاتی که خانواده های الکلی با آن روبرو هستند،شامل،از دست دادن شغل و ناامنی اقتصادی،خیانت در زناشویی،خشونت های جسمی،شرمساری از خانواده و برچسب خوردن خانواده و دعواهای مداوم است.فرزندان خانواده های الکلی مشکلاتی مانند دعواها و مجادله های بی پایه و اساس والدین،نیاز به مداخله،خشونت های خانوادگی،ترس مزمن و بیم از تاثیر نوشیدن الکل روی اعضای خانواده،نگرانی از نبودن اوقات خوش در خانواده و ضرورت محدود کردن روابط و دوستی با همسالان به علت شرمساری از داشتن والدین الکلی را مطرح می کنند.
فرزندان در خانواده های الکلی بیشتر تمایل دارند تا به منظور مقابله و کنار آمدن با رفتار های غیر قابل پیش بینی و غیر منطقی والدین خود،در قالب الگوهای رفتاری نابهنجار رفتار کنند.به علاوه،اعمال روزمره معمولی خانواده چون الگوهای میخوارگی والدین در نوسان است.به همین دلیل نمی توان انتظار داشت در صورت توقف میخوارگی والد می خواره،زندگی خانوادگی خود به خود به حالت طبیعی و بهنجار درآید و این انتظار تا حدودی غیر واقعی است.
والدین در خانواده های الکلی افرادی نابسنده و ناکارآمد هستند.قواعد و مقررات،شیوه های انضباطی،عواطف والدین الکلی در دوران میخوارگی و دوران پاکی(دوره مصرف نکردن الکل)بی ثبات و ناهماهنگ است.الگوهای فرزندپروری شایع دیگر،سورفتارهای جسمی و فیزیکی به سهل انگاری نسبت به کودکان،آسان گیری و آزادگذاری افراطی،جامعه پذیری ناکافی و نظارت نابسنده بر کودکان هستند.روابط ضعیف بین اعضای خانواده،تنش های زناشویی و شیوع زیاد خانواده های از هم گسیخته نیز از وجود دیگر میخوارگی است.
نتایج پژوهشی که در زمینه کودکان خانواده های الکلی با کودکان خانواده های غیر الکلی مقایسه شده بودند نشان داد که نوجوانانی که والدینشان الکل مصرف می کنند دارای دریافت های شناختی افسرده زایی،مانند غمگینی ناشی ازاین تصور که مورد علاقه و پذیرش نیستند،ناراحتی و عصبانیت از والد الکلی،ناراحتی از اینکه عضو خانواده ای هستند که در کنار هم شادمان و با نشاط نیستند،علائم اضطرابی،غالبا ناشی از ترس داشتن یک والد می خواره ی پرخاشگر،ناتوانی در ایجاد روابط رضایت بخش،چه بسا از خودداری نوجوان از آوردن دوستان خود به خانه به منظور اجتناب از شرمساری و برچسب اجتماعی منفی،نشات می گیرد.شکست و فرار از مدرسه اغلب منعکس کننده ی یک زندگی خانوادگی خشونت آمیز،غیر قابل پیش بینی و بی نظم است که مانع از ایجاد الگوهای مطالعه ی کافی می شود.الگو ها و مشخصه های دیگر شامل وابستگی شدید و افراطی به خانواده،همراه با اختلال های سلوک مانند پرخاشگری،بزهکاری،فرار از خانه و کنترل عاطفی ضعیف است.
مرکز مشاوره و روانشناسی دیدار
Clinicdeedar@
Www.clinicdeedar.com