وابستگی همسر به والدینش
اگر همسری تحت کنترل پدر و مادر باشد، آیا رابطه زناشویی آسیب می بیند؟
تو نمیتوانی با کسی عروسی کنی که از نظر عاطفی با والدینش ازدواج کرده است. تو با کسی که هنوز رشد نکرده نمی توانی ازدواج کنی. البته در عمل می توانی به محضر بروی و به عقد او در آیی. اما در زندگی زناشویی، فلاکت را تجربه می کنی. همه ی نشانه های رابطه شما مو به مو منطبق است با وضعیتی که من آن را خویشاوندی زهرآگین، می نامم. خویشاوندان زهرآگین هیچ توجهی به مرزهای رابطه مشترک شما ندارند و بین رابطه همسرت و والدنینش هم هیچ حد و مرزی وجود ندارد. آنها در زندگی شما دخالت می کنند و خوره ی روح و زندگی شما می شوند. حتی شما و رابطه زناشویی شما را چندان قبول ندارند زیرا ترا یک بیگانه به حساب می آورند. آنها اجازه نداده اند فرزندشان دنبال سرنوشتش برود و از تو آزرده خاطر خواخند شد چون باعث می شوی پسرشان از آنها دور شود. خویشاوند زهرآگین در زندگی شما رخنه می کند و بین تو و همسرت اختلاف و نفاق به وجود می آورد. نامزدی طعم اختلاف و مشاجره را چشیده ای. با ادامه دخالتها و بیشتر شدن اختلاف، حس خواهی کرد که شوهرت ترا درک نمی کند و از حمایت او برخوردار نیستی. از دست پدر و مادرش هم به علت سخنانی که در گوش همسرت می خوانند عصبانی می شوی و خشمت را نسبت به آنها بروز می دهی.
علیرغم آنکه فکر می کنی پدر و مادرش مسئله هستند، خود او مسئله دارد. اگر با پدر و مادرش گفتگو کند و برای روابط آنها با خودش مرزی قایل شود، آن گاه دخالت آنها در رابطه شما اهمیت چندانی نخواهد داشت. او باید باور کند که شما نسبت به ارتباطی که اب مادر و پدرش برقرار می کند باید در اولویت نخست باشد. فرزندانی که عضو خانواده های خویشاوندی زهرآگین هستند اگر می خواهند رابطه زناشویی خوبی داشته باشند لازم است این موضوعات را با والدین خود در میان بگذارند:
1- من همسرم را انتخاب کرده ام که تمام عمرم با او باشم و انتظار دارم با او محترمانه، مودبانه، گرم و صمیمی رفتار کنید،ما زن و شوهر هستیم وقتی شما از همسرم بدگویی کنید و او را بیازارید مثل این است که مرا آزرده باشید.
2- اگر شما نمیخواهید طوری که شایسته ی شان همسرم است با او رفتار کنید، اشتیاق من به دیدن شما کم می شود. شما یا من و همسرم را همیشه می بینید و نسبت به هر دوی ما مهربان و گرم رفتار خواهید کرد یا اینکه اصلا دیداری در میان نخواهد بود.
3- خانه ی من محل زندگی من و همسرم می باشد، آن را دارایی و اموال خود به حساب نیاورید. چه عیبی دارد وقتی می خواهید به دیدن ما بیایید ابتدا تلفن کنید؟ در این صورت خود را آماده می کنیم و شما هم پی می برید آیا اشتیاق داریم شما را ببینیم یا نه؟ وقتی پیش ما هستید مرتب به من و همسرم نگویید : چگونه زندگی کنیم، چطور بچه هایمان را بزرگ کنیم و در آینده چه کنیم.
4- نیاز داریم حریم خصوصی و وقت ما را مراعات کنید. وقتی روزی 5 بار تلفن می کنید عملا فرصتی برای ما باقی نمی ماند که ما هم با شما تماس تلفنی داشته باشیم. طبیعی است وقتی در خانه هستم مثل گذشته اگر به من نیازی باشد کماکان آماده ی انجام وظایف محوله می باشم.
5- این واقعیت را هم باید بپذیرید که یا من و همسرم را با هم قبول داشته باشید، یا اینکه با هر دوی ما قطع رابطه کنید( اگرچه این انتخاب، انتخاب سختی است)
با نامزد خود گفتگو کنید اگر مکرر از برخورد موجه با والدینش امتناع می کند شما می توانید از یک مشاور خانواده کمک بگیرید. تا همسر شما نظر او را هم بشنود اگر باز هم اثری نداشت از خودتان بپرسید چرا این رابطه را ادامه می دهید؟ رابطه ای که قرار نیست بهتر شود و هنوز که در ابتدای راه هستید بین تو و همسرت فاصله بوجود آمده است. به نظر من لازم است ازدواج نکنید تا این مسئله حل شود.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
clinideedar@
www.clinicdeedar.com