کودک با استعداد و تیزهوش
کودکان تيزهوش و پدر و مادر آنان معمولا آدمهایی بی اندازه خوشبخت تلقی می شوند. واژه ی ” تیزهوش ” دقيقا چنین مفهومی را در بردارد.اگر استعداد را به عنوان عطیه ای الهی در نظر بگیریم، باید بسیار مطلوب و خواستنی باشد. کودک تیز هوش می تواند به خودش ببالد، والدین او لزومی نمی بینند نگران باشند که کودکشان موفق می شود یا نه.
در کودکان تیزهوش، مشکلات آموزشی، اجتماعی و عاطفی به فراوانی شایع است و این مسئله، دست کم تا زمانی که آنان توانایی خود را بازیابند و در برابر آن واکنش نشان دهند، ادامه می یابد. چرا؟ و اگر کودکان تيزهوش بسیار توانمند، با عملکردی کمتر از انتظار و انگیزه ای ناچیز، با مشکلاتی مواجه شوند ریشه ی آن را باید در کجا یافت و پدران و مادران چگونه می توانند به آنان کمک کنند تا سلامت خود را بازیابند؟
ویژگی های شخصیتی کودکان تيزهوش و توانا
اگر ما دیدی کلی در باره ی ویژگیهای شخصیتی کودکان توانا و تیزهوش داشته باشم، آنگاه پاسخ دادن به این پرسش هاي فوق، آسان تر خواهد بود. گاهی اوقات همین ویژگی هایی که کودکان تیزهوش دارند، باعث می شوند که دیگران واکنش هایی به آنها نشان دهند که کودک از پیشرفت و ترقی باز بماند و احساس کند او را به درستی درک نکرده اند و دچار افسردگی شود.
این ویرگیها چه هستند؟
متاسفانه هیچ تعریف ساده و مورد توافقی درباره ی کودکان تیزهوش وجود ندارد. اما درباره ی نوع توانمندی ها و نحوه ی عملکرد و طرز تفکر این کودکان، یک توافق کامل وجود دارد که این کودکان را از دیگران متمایز می سازد؛ کودکان تیزهوش احتمالا فقط پنج درصد کل کودکان را تشکیل می دهد، و تعداد کودکان”تیزهوش استثنایی” از این هم کمتر است و در حدود دو درصد از کودکان جهان را تشکیل می دهند. این کودکان از نظر توانمندی در عملکرد از آنچه برای گروه سنی معمول آنها انتظار می رود. چند سال جلوتر هستند. در ایالات متحده، کارشناسان آموزش و پرورش، نوع متفاوتی از یک سنخ شناسی را به کار می برند که فرق میان یک کودک تیز هوش را با یک کودک “تیزهوش استثنایی” توصیف می کند. این تقسیم بندی، برای برجسته ساختن ویژگی های مربوط، که ممکن است سبب پیدایش مشکل شوند، سودمند است. نمونه ای از این سنخ شناسی کار جزوهای دیده می شود که به وسیله ی مقامات آموزشی وست مینیسترا با نام کار کردن با کودکان تيزهوش چاپ شده و بخشهایی از آن در زیر آمده است.
کودک باهوش
– پاسخ را می داند.
– علاقه مند است.
– دقیق است.
– اندیشه های خوبی دارد.
– به خوبی می خواند و می نویسد.
– به آسانی یاد می گیرد.
– با علاقه گوش می دهد.
– برای تسلط یافتن مطالب را شش تا هشت بار تکرار می کند.
– اندیشه ها را درک می کند.
– کارش را به صورتی قابل قبول ارائه می کند.
– از همسالان خوشش می آید.
– اطلاعات را جذب می کند.
کودک تیزهوش
– سوال می کند.
– بسیار کنجکاو است.
– دقیق است.
– اندیشه های عجیب و غیر معمولی دارد.
– از کاربرد زبان، به ویژه در طنز و خوشمزگی، لذت می برد.
– اغلب در جستجوی مشکلات نهفته است.
– احساسات و عقاید تندی نشان می دهد.
– برای تسلط یافتن مطالب را یک تا دو بار تکرار می کند.
– اندیشه هاپی مجرد و انتزاعی به وجود می آورد.
– ظاهر کارش، نامرتب و شلوغ است. زیرا درگیر افکاری پرشتاب است.
– غالبا بزرگسالان را ترجیح می دهد.
– اطلاعات را دستکاری می کند.
چرا کودکان تيزهوش ممکن است انگیزه ی خود را از دست بدهند؟
کودکان تيزهوش ممکن است به علل زیر بی انگیزه بشوند:
– به قدر کافی یا به طور مناسب با چالش و تکاپو و مبارزه مواجه نشوند.
– به حال خود رها شوند و استعداد و دانش آنها مورد حمایت قرار نگیرد.
– آرزو کنند با دیگران سازگار شوند خود را کم توان نشان دهند تا همرنگ دیگران شوند و طبیعی جلوه کنند.
– از اینکه اندیشه ها و طرح هایشان، جلوتر از توانایی آنها برای به اجرا در آوردن آنهاست. دچار پاس و نومیدی شوند.
فصاحت کلام
با نگاهی به فهرست ویژگی های مشروح در بالا می توان دید که کودکان تیزهوش غالبا با کلمات بسیار آشنا هستند، و این بدان معنا است که آنان فصيح روان حرف می زنند، اما کارهای نوشتنی آنان همیشه مطابق توانایی کلامی آنها نیست. مدرسه ها طبعا برای “سنجش” توانایی های استثنایی کودک، به کیفیت و سرعت کار کتبی او توجه می کنند. ناامیدی، فقدان روحیه، و یادگیری برای پر کردن زمان موجود با افکار نامربوط و اضافی، ممکن است این کودکان را به آهسته کار کردن سوق دهد. به این ترتیب، این نوع “سنجش”ها چندان مورد اعتماد نیستند.
بررسی یک مورد واقعی
پدری احساس می کرد پسر پنج ساله اش که در سه سالگی خواندن را آغاز کرده و هنگام ورود به مدرسه ( در چهار سال و نیمگی) در خواندن روان بود، باید بیشتر به تلاش و کوشش بپردازد. به همین علت در همایش ماهانه ی معمول، از معلم پرسید: آیا می توان از او کار و تلاش بیشتری طلب کرد؟ فکر میکنم توان او بیش از این است. معلم پاسخ داد: که من با این نظر شما موافق نیستم و نمی توانم این کار را بکنم. چند سال سپری شد و پسرک فقط برگه های ساده ی تمرین های درسی را تکمیل می کرد. به این ترتیب، او به وضوح مشکل تمرکز داشت، و بارها در حساب اشتباه می کرد. سیاست خانم معلم طوری بود که تا کودکان همه ی پاسخ ها را صحیح نمی نوشتند، هیچ تغییری در وضع آنان نمی داد. او از تذکر پدر در مورد اینکه کودک با او شطرنج بازی می کند نیز، تغییری در شيوه ی خود نداد. خوشبختانه این خانم معلم یک ماه پیش از روز تولد هفت سالگی او از آن مدرسه رفت، از پسرک ارزیابی به عمل آمد و سن خواندن او را دوازده ساله تشخیص دادند.
روانی کلام همچنین بدین معنا است که کودک تیزهوش ممکن است ترجیح دهد به جای همکلاسی هایش، یا بزرگسالان صحبت کند، یعنی با کسانی که به احتمال بیشتری طرح و نقشه ها و افکار او را درک می کنند. او که مایوسانه در جستجوی پک رفیق روحي است، ممکن است به آسانی دچار ناراحتی شود، و به تنگ آمدن و کلافگې او ممکن است از دید دیگران، نوع به خود بالیدن به حساب آید.
درک سریع
کودک تیزهوش دانش آموزی سریع الانتقال است که به تمرین زیاد نیاز ندارد و قادر است به هر شکلی، مفاهیم تازه را درک کند. برای او تکرار، تکالیف خسته کننده است، و حتی ممکن است به اشتباهات ناشی از بی دقتی منجر گردد که بسیاری از بزرگسالان آن را تاییدی بر لزوم تمرین بیشتر تلقی می کنند. اگر کودکی، مبتکرانه در عمل یادگیری خود پیش برود، یا نشان دهد که همان هنگام، مرحله ی بعدی را می داند، ممکن است به آسانی به علت خودبین بودن یا به علت خارج شدن از خط، بازخواست شود.
بررسی یک مورد واقعی
کودک شش ساله ی تیزهوشی یا چهار کودک “باهوش” دیگر، برای انجام یک کار کلاسی، در یک گروه قرار گرفت. یک روز این دختر شکوه کنان به خانه آمد و گفت که معلم بعضی از کارهای او را در سطل آشغال ریخت. گویا او توانسته بود به سرعت زمان های ذکر شده در روی صفحه ی ساعت چاپی را علامت بزند و چون حوصله اش سر رفته بود تصمیم گرفته بود زمان های دیگری را نیز برای خودش مشخص کند، معلم مراقب، این ورقه ها را از او گرفته و دور ریخته بود، و به او گفته بود خانم معلم دوست ندارد که او غیر از وظایف تعیین شده، کار دیگری انجام دهد.
کنجکاوی و شوخ طبعی
کودکان تیزهوش، بسیار کنجکاو و دارای حس شوخ طبعی زیاد، و اندیشمندانی خلاق و انتزاعی هستند. آنها همیشه در حال پرسیدنند ، همیشه می خواهند به بحث و توضیح بیشتری بپردازند، افکار و عقاید ظاهرا نسنجیده و ابلهانه ای ارائه می کنند، و شوخی های بی مزه ای می کنند، و به راحتی می توان دید که توضیحات به دقت تفکیک شده ی آنان، چگونه تمرکز کلاس را برهم می زند و سبب عدم تأیید میشود. کودکان تيزهوش دارای قدرت تخیل قوی و توانایی تمرکز زیادی هستند و نبود چالش های واقعی و دنباله روی از دیگران، باعث دلسرد شدن آنها می شود. با وجود این، مشکل آنان، معمولا ناتوانی در تمرکز عنوان می شود.
عقل کل
کودکان تیزهوش معمولا به افراد عقل کل غیرقابل تحمل، مشهور دنیشوند زیرا اميد دارای حافظه ای خوب هستند، آگاهی عمومی وسیع و درکی شگفت انگیز و عميق، و شور و شوق فراوانی درباره ی بعضی زمینه های مورد علاقه شان دارند. هرجا که دانش وسيع آنان با تمایل آنها به ابراز احساسات و عقاید قوی، و لذت بردن از گفت و گوی منطقی در هم می آمیزد. قاطعیت و خودباوری آنان برای دیگران غیرقابل تحمل می شود.
بررسی یک مورد واقعی
چند سال پیش، یک پسر خردسال کودکستانی،خیلی خوب می توانست کتاب بخواند. در حافظه ی عالی او،حجم انبوهی از معلومات عمومی ذخیره شده بود. او برای پدر و مادرش تعریف کرده بود که کودکان بزرگتر در زنگ تفریح صف می بستند تا یئوال هایی از او بکنند و ببینند آیا می توانند موردی پیدا کنند که او تنواند پاسخ دهد. اگرچه این پاسخ و پرسش با خوش نیتی انجام می گرفت، سبب شده بود که او به گونه ای اجتناب ناپذير، احساسی متفاوت داشته باشد و درباره ی دانش خود که ناشی از عشق او به خواندن و اشتیاق فراوانش بود و نه تحت تاثیر قرار دادن دیگران، به خودآگاهی کامل برسد.
متفاوت بودن، چه حسی را برای کودک تیز هوش به ارمغان می آورد؟
در کشور ژاپن، جایی که ارزش زیادی برای تبعیت و پیروی و همرنگ جماعت شدن قائل می شوند ، ضرب المثلی هست که می گوید: «اگر یک میخ خیلی صاف و محکم بایستد، چکش با ضربات محکم تری بر سر آن کوبیده می شود». اگرچه آموزش و پرورش بریتانیا به لحاظ حمایت از فردیت و خلاقیت مشهور شده است. اما واقعیت این است که در کلاس های درس در این کشور، همواره نسبت به این امتیاز بزرگ، ناخشنودی نشان داده است. شما می توانید شخصیت خود را داشته باشید. اما نمی توانید درخشنده تر از دیگران بشوید. بسیاری از کودکان تيزهوش از جانب معلمانی که معتقدند آنها بیشتر می دانند، یا از سوی همشاگردی های خود که به نظرشان می آید مورد تهدید کسی هستند که از آنها شایسته تر و تواناتر است، یا فقط با آنان فرق دارد، طرد می شوند و مثل میخی هستند که بر سر آنها چکش می کوبند. گهگاه بسیاری از کودکان تيزهوش با تلاش و سختی فوق العاده، می کوشند «بهنجار» بمانند تا آسیب نبینند.
با در نظر گرفتن تمام مطالب گفته شده در بالا، کودک تیزهوش ممکن است چه احساسی داشت باشد؟ او شاید احساس کند که سرکوب شده یا فقط به این دلیل که می خواسته خودش باشد، تنبیه شده است.
ممکن است خیال کند چون دوستش ندارند، خودش را مزاحم ببیند. امکان دارد احساس ناکامی و ناامیدی شدید نیز بکند، چون به نظر خودش درباره ی او په ناروا قضاوت می کنند. و از اینکه خودش باشد، آشفته و پریشان است. غالبا احساس می کند از دیگران متفاوت و عجیب و غریب و استثنایی است. بی آنکه خود بخواهد اینگونه باشد. بنابراین احساس طردشدگی می کند و از کودکان دور و بر خود فاصله می گیرد. گویی فردی است که غیر کودک در قالب کودک قرار دارد. در چنین شرایطی، راحت بودن با خودش دشوار است. اگر تصمیم بگیرد با دیگران سازگار شود، یا بزرگسالان را خوشحال کند یا به همسالان خود نزدیکتر شود، قادر نخواهد بود آرامش داشته باشد، او همیشه باید افکار و حرف هایش را به نوعی تغییر دهد تا مطمئن شود که خودش را مخفی کرده است. او باید کمتر از حد انتظار خود، عمل کند و با این چنین عملی، درک راستین خود را از خودش از دست می دهد. ممکن است آنچه را انجام می دهد فراموش کند، و خود به خود محو شود. او هرگز نمی تواند از یک موفقیت، احساس افتخار کند، مگر آنکه کاری با کیفیت متفاوت را در آرامش خانه ی خودش به وجود آورد، و این همان کاری است که بسیاری از این قبیل کودکانه برای حفظ مناعت طبع و عزت نفس خود انجام می دهند.
کودکان تيزهوش، روراست بودن با خودشان را، همچنان به دو دلیل دیگر مشکل می دانند. نخست به این دلیل که اشتیاق، عمق درک، و اندیشه هایشان غالبا آنان را به تنظیم و تثبیت هدفهایی برای خودشان ترغیب می کند که به سادگی و بدون تلاش زیاد یا حمایت بزرگسالان، دست یافتنی نیست. با توجه به سطح توانایی شان، طرح های آنان برای اجرای برنامه ها، با اندیشه هایشان برای نوشتن داستان، اصلا جاه طلبانه نیستند. خواندن آنان معمولا در سطح پیشرفته است. آنها کلامی را در ذهن خود می شنوند اما غالبا نمی توانند آن را به صورت کلمات ارائه دهند چه رسد به اینکه آن را روی کاغذ بنویسند. با وجود این، شدیدا میل دارند بنویسند چه یک کتاب، چه یک طرح کامل و جامع برای مدرسه، و چه طرحی بلند پروازانه و مشابه آن. برای آنان که می خواهند کاری بیشتر از نوشتن انجام دهند، طرح های پژوهشی وسوسه انگیزند ولی آنها مجبورند کار خود را با معیارهایی غیرواقعی عرضه کنند. به هرحال، برای کودک تيزهوش خیلی سخت است که به علت درخطر نیفتادن آینده اش، سعی کند تعهدات خود را همراه با محدودیتهایی که یک بزرگسال وضع کرده است، به انجام برساند؛ چون این کار، حس مالیت کودک را تضعیف می کند. طرح های نیمه تمام و بی پروا، زندگی بسیاری از کودکان خلاق را از هم می پاشد. درماندگی، دلسردی، ناامیدی و پریشانی، سرانجام انگیزه ی آنها را سست می کنند، زیرا آنان باید از الگوها پیروی کنند و در نتیجه، اعتماد به خود را از دست می دهند.
بازگرداندن کودکان به مسیر درست
علل احتمالی یاد شده در بالا، را در مورد کودک تیزهوش خود بررسی کنید و ببینید کدامیکه از تواند باعث دلسردی و پریشانی او شده باشد.
چالش نا کافی
اگر فرزند تیزهوشتان در مدرسه با چالش های کافی رو به رو نمی شود و به تکاپو و تلاش و مبارزه نمی پردازد، بیرون از مدرسه، چالش هایی در زمینه های دیگر، برای او پیدا کنید. بعضی سرگرمی ها و کارهای مورد علاقه را می توان در خانه انجام داد، البته اگر فضا و وقت کافی داشته که در اختیار او قرار بدهید تا آزمایش کند. کسي را به کودکتان معرفی کنید که درباره ی زمینه های مخصوص مورد علاقه ی او، آگاهی داشته باشد و احتمالا بتواند وقت خود را با او بگذراند. موزه های محلی، کتابخانه ها یا مکان های جالب دیگر، غالیا در روزهایی مخصوص برای کودکان باز هستند. این مکانها را جست و جو کنید و ببینید آیا در این محل ها، هیچ گونه فعالیتی برای کودکان تيزهوش امکانپذیر است؟ مثلا، انجمن ملی کودکان تیزهوش، کارگاه های آموزشی در زمینه های مختلف را برای کودکان باهوش سازماندهی کرده است.
سرکوب شدن
اگر فرزند تیزهوش شما در مدرسه دائما سرکوب می شود، عزت نفس و حس خودارزشی را در کودکتان پرورش دهید. کودکی که احساس می کند مرتبا “سرکوب می شود”، نیاز فراوانی دارد که در خانه، مورد قبول باشد. او را به خاطر خودش و همانطور که هست، قبول کنید نه برای استعدادها و مهارتهای خاصی که دارد. اگر او بابت این استعداد اذیت می شود، ببینید چه مقدار از عزت نفس او باقی مانده است. سعی کنید برای شوخ طبعی او ارزش قائل شوید. در اوایل، شوخ طبعی ممکن است ناشیانه و آزارددهنده باشد، اما بدون این تلاش های اولیه، هیچکس نمی تواند در هیچ زمینه ای مهارت کسب کند. او با تمرین کردن، آن را کامل می کند. او را تشویق کنید تا با بزرگسالان دلسوز، تماس برقرار کند. گاه جهان بیرونی چنان ناخوشایند به نظر می رسد که احساس راحتی کردن با پدر و مادر، ممکن است کودک را کاملا وابسته، و نسبت به دیگران به اعتماد کند.
عملکردی کمتر از حد خود انجام دادن
اگر کودک تیزهوشتان در مدرسه، بنا به دلایلی، کمتر از حد خود ظاهر می شود، در خانه به او فضا و آزادی بدهید تا در سطح طبیعی خودش کار بکند، اما سعی کنید درباره ی نتیجه ی کارش زیاد جار و جنجال به راه نیندازید. او آن کار را به خاطر خودش انجام می دهد، نه برای سرافرازی و افتخار. سعی کنید در مورد اینکه کودکتان دیگران را کسل کننده می داند، از نشان دادن تعجب خودداری کنید و بگذارید او احساسی عادی داشته باشد. بگذارید مالکیت این احساس در اختیار خودش باشد. کارهایی را که کودکتان دوست دارد با کودکان و حتی بزرگسالان همفکر، خود انجام دهد مورد تحقیق و تفحص قرار دهید.
ناکامی
کودک تیزهوش بر اثر حرکت سریع افکار و عقایدش، و عدم توانایی لازم برای به اجرا در آوردن آنها، مایوس خواهد شد. با او درباره ی هدفهای واقع بینانه تر بحث کنید، و بعد کمک کنید تا در مورد راههای دستیابی به آن هدفها فکر کند. این بردباری و پشتکار، او را در کسب مهارتهای طرح ریزی شده، دلگرم خواهد کرد او درباره ی انتقال سريع اندیشه هایش تشویق خواهد شد تا به طور سازنده ای آنها را مورد استفاده قرار دهد. کمک کردن به او برای تجربه کردن کامیابی و سرافرازی – نه شکست و ناکامی – او را از اینکه هرگز به طور واقعی به قول خود وفا نکند، باز می دارد.
نکته ای هشدار آمیز
کودکان برای شاد بودن در زندگی و روابط خود، به مهارتهایی اجتماعی نیاز دارند که به آنان ممکن کند سازگار شوند. اما کودکان تيزهوش، بیشتر اوقات سازگار نیستند. والدین کودکان تیزهوش این وظیفه ی مشکل را بر دوش دارند که باید میان اجازه دادن به آنان برای اینکه خودشان باشند _ احتمالا مصر، ناشکیبا، زئیس ماب پا خودبین _ و آماده کردن آنان برای دنیای گهگاه بی رحم و خشن که چنین ویژگی هایی را تاب نمی آورد، تعادل برقرار کنند. این، نوعی توازن است که بعضی از والدین تمایل زیادی به ایجاد آن ندارند. والدینی که کودک بسیار روشن فکر و باهوش خود را می پرورانند تا ارزش و اعتبار خود را بالا ببرند همواره نیاز دارند که از استعدادهای کودک خود حمایت کنند تا برتری او را بر دیگران ثابت کنند و همواره بر این تفاوت، تأکید کنند. خطر این نوع گرایش آن است که ممکن است کودک، یک بعدی شود، و خودش را بابت استعدادش، تافته جدا بافته بداند. چنین کودکی با پاسخ گویی به نیاز والدين به حفظ اعتبار خود، و همچنین نیاز خود برای مورد تأیید والدین قرار گرفتن، نقش یک کودک تیزهوش را ایفا می کند و به نسخه ای تقلیدی از یک اثر هنری تبدیل می شود. پروفسور جوان فریمن، نویسنده و محقق در زمینه ی کودکان تیزهوش، این نوجوانان را تیزهوشان حرفه ای می نامد. بنابراین، برای این قبیل کودکان، سریدن به درون یک نقش همیشگی به عنوان موجودی استثنایی آسان است. با وجود این، دیده ایم که موفقیت شخصی، به چیزی بیش از بهره ی هوشی (IQ) خام، بستگی دارد. کارفرمایان به صورتی روز افزون به دنبال افرادی هستند که بتوانند به خوبی با گروه کار کنند نه به افراد تک رو، برای اینکه روابط شخصی بادوام و لذت بخشی داشته باشیم. باید رفتاری مسالمت جویانه با دیگران در پیش بگیریم. کودکان تيزهوش که زندگی خود را با یک چنین موهبت ممتازی آغاز می کنند، نیاز به . حمایت دارند تا درباره ی برخورد خود با جهان، به بینش و بصیرتی خردمندانه مجهز شوند. اگر آنان بخواهند از استعداد خود به نفع خودشان بهره برداری کنند، باید حساس و انعطاف پذیر باشند و در عین حال، ویژگی های مهم شخصیت خود را حفظ کنند.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
www.clinicdeedar
http://t.me/clinicdeedar