به دلیل ورود کودک به مدرسه و آغاز آموزش رسمی او نقطه عطفی مهم در زندگی پدر و مادر و فرزندشان است.
وقتی کودک وارد مدرسه می شود دنیایش تغییر می کند و باید به سرعت یاد بگیرد:
– در نبود پدر و مادرش مراقب خود، از تمامی جنبه ها باشد.
– با تعداد بی شماری کودک، که آنها را نمی شناسد، کنار آید.
– توقعها و انتظارهای معلمان و دیگر افراد بزرگسال را برآورده سازد.
– از برنامه ها و قوانین رسمی کلاس و مدرسه پیروی کند.
تجربه های سال های نخست مدرسه تاثیری عمیق بر باورهای کودک از یادگیری دارد.
کودکان این گروه سنی به بسیاری از مفهومها مانند، کمیت، زمان، عدد و فضا پی برده اند.
اما هنوز به انجام عملیات عینی و قابل حس وابسته اند.
آنها میتوانند با استفاده از نشانه ها و نمادها؛ خواندن، نوشتن و حساب کردن را یاد بگیرند.
تمامی کودکان در سنی معین مدرسه را آغاز می کنند.
اما تمامی آنها در این سن آمادگی پذیرش آموزش رسمی و درس خواندن را ندارند.
آنها دارای منش و خلق و خویی متفاوتند که می تواند بر روند آموزش و چگونگی پاسخ دهی کودک نسبت به محرکهای مختلف تاثیر گذارد توجه داشته باشید.
خلق و خو و منش هر کودک، ویژگی و خصلتی است که او آن را از زمان تولد با خود همراه دارد و غیرقابل تغییر است.
در واقع، خلق و خوی هر کودک است که او را منحصر به فرد می کند.
لازم به یادآوری است، هیچ خلق و خویی”بد”، یا “خوب” نیست.
آنها فقط از جنبه های مختلفی با هم تفاوت دارند.
برای نمونه:
– میزان تحرک
برخی کودکان مدام در حال جست و خیز، فعالیت و تحرک اند.
آنها حتی وقتی هم که غذا می خورند، نمی توانند آرام بنشینند.
در حالی که برخی کودکان از تحرکی کمتر برخوردارند و ترجیح میدهند آرام گوشه ای بنشینند و کتاب بخوانند یا نقاشی بکشند و یا معما حل کنند.
البته بیشتر کودکان در میانه ی طیف پرتحرکی-کم تحرکی قرار دارند.
– نظم و برنامه
برخی کودکان از نظم و آهنگی مشخص برای انجام کارها و فعالیت های روزانه شان پیروی می کنند.
برای نمونه، زمانی معین از خواب بیدار میشوند، حمام می روند، غذا می خورند و خوابشان می گیرد.
به بیان ساده، از برنامه و نظمی خاص پیروی می کنند.
در حالی که برخی کودکان این گونه نیستند.
آنها ممکن است یک روز ساعت شش صبح و روزی دیگر ساعت ده از خواب بیدار شوند یا یک روز ظهر و روزی دیگر عصر گرسنه شان شود.
البته بیشتر کودکان در میانه ی طیف منظمی_نامنظمی قرار دارند.
– رویارویی با موقعیت های جدید
برخی کودکان از رو به رو شدن با چالش ها و موقعیت های جدید استقبال می کنند.
آن ها به افراد ناآشنا لبخند میزنند، با همسالانشان زود ارتباط برقرار میکنند و عضو گروه های آنها می شوند، به آسانی دوست پیدا می کنند، غذاهای جدید را می آزمایند و از بازی در مکان های جدید لذت می برند.
در حالی که برخی دیگر از رو به رو شدن با موقعیت های جدید دوری میگزینند.
آنها از افراد ناآشنا روی بر می گردانند، به سختی با همسالانشان ارتباط برقرار می کنند و خیلی طول می کشد وارد گروه های آنها شوند.
هم چنین از خوردن غذاهای جدید می پرهیزند و تمایلی به رفتن به مکان های جدید ندارند.
البته بیشتر کودکان در میانه ی طیف چالش پذیر – چالش ناپذیر قرار دارند.
– سازگاری و انطباق پذیری
برخی کودکان خیلی زود خود را با موقعیت هایی جدید مانند آشنایی با افراد و رفتن به محیط های جدید سازگار می کنند.
اگر به خانه و محلهای جدید نقل مکان کنند یا به مدرسهای جدید بروند در مدتی کوتاه خود را با آن جا سازگار می کنند.
در حالی که برخی دیگر به سختی می توانند خود را با موقعیتهای جدید سازگار کنند.
برای نمونه، ممکن است چند ماه طول بکشد تا در خانه، محله یا مدرسه ای جدید احساس راحتی کنند .
– توجه و تمرکز
برخی کودکان تمرکز خود را بر کاری که سرگرم انجام آن هستند، به سادگی از دست میدهند.
آنها با شنیدن کوچک ترین صدا یا دیدن ساده ترین صحنه ها ممکن است دچار حواس پرتی شوند.
مشق نوشتن و انجام تکلیف های درسی خیلی طول می کشد، چون توجه آنها به اطراف است.
با وجود این، وقتی هم که اندوهگین و ناراحت می شوند، خیلی زود خلق و خوی شان تغییر می کند چون به سادگی جذب محرک های محیطی شان میشوند.
در حالی که برخی کودکان توانایی تمرکز بسیار بالایی دارند و به ندرت دچار حواس پرتی می شوند.
آنها می توانند ساعت ها یک جا بنشینند و کتاب بخوانند، یا نقاشی بکشند.
با وجود این، وقتی هم که ناراحت یا گرسنه اند، به سختی می توان توجه آنها را به موضوعی دیگر جلب کرد.
البته بیشتر کودکان در میانه ی طیف کمبود توجه_ تمرکز بالا قرار دارند.
– اراده و پشتکار
برخی کودکان از جدیت و پشتکار بالایی هنگام انجام کارهایشان برخوردارند.
آنها وقتی با چالشی رو به رو می شوند می کوشند با موفقیت آن را به پایان رسانند.
یا وقتی هدفی برای خود بر می گزینند، تمامی تلاش شان را برای رسیدن به آن می کنند.
اگر هم در این راه شکست بخورند، ناامید و دلسرد نمی شوند.
با وجود این، اگر هم چیزی بخواهند به سختی می توان آنها را منصرف کرد.
در حالی که برخی کودکان از جدیت و پشتکار کمی در انجام کارهایشان برخوردارند.
آنها اگر شکست بخورند، به ندرت دوباره دست به کار می شوند.
اگر نتوانند معما یا مشکلی را سریع حل کنند، خیلی زود علاقه و اشتیاق خود را از دست میدهند.
با وجود این، خیلی ساده نیز می توان آنها را از خواستن چیزی منصرف کرد.
البته بیشتر کودکان در میانه ی طیف پرانگیزه _کم انگیزه قرار دارند.