کنترل بیرونی: عادت ویرانگر زندگی زناشویی
رابطه ی زناشویی به طور طبیعی سرچشمه ی اصلی ناخشنودی است. هیچ رابطه ی دیگری در زندگی بشر نمی توانید مانند ازدواج دو انسان بالغ را ممکن است شناخت بسیار کمی از یکدیگر داشته باشند، برای یک عمر به هم زنجیر کند. هر چند این واقعیت نیز وجود دارد که این دو نفر از دو جنس مخالفند و به لحاظ جسمی برای یکدیگر جذابیت دارند. بسیاری از زنان و مردانی که پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی میکنند، پس از مدتی یک یا هر دو به این نتیجه میرسند که به ازدواج و با هم ماندن گرایش ندارند. استدلالشان هم این است که نمیخواهیم خود را به یک رابطه تعهدآور محدود کنیم. اما بسیاری از این زوج ها نیز به یکدیگر بیشتر علاقمند میشوند و ازدواج میکنند و به مرور به جایی میرسند که دیگر نمیتوانند ادامه دهند. ازدواج بیش از هر رابطه ی انسانی دیگری طرفین را پایبند میکند و در این رابطه طرفین حق اشتباه کردن کمتری دارند.آنچه افراد باید پیش از ازدواج بدانند این است که ازدواج موضوعی نیست که همه از آن شناخت درستی باشند. مهارت اداره ی آن را نیز در هیچ جا نیاموخته اند.بسیاری از افراد زمانی زندگی مشترک خود را شروع می کنند که ازدواج یعنی قدم گذاشتن در یک کار مشترک. زوج های بسیاری از رابطه ی زناشویی خود ناخشنودند و وقت خود را صرف یافتن راهی برای بازسازی و حفظ زندگی مشترک خود کرده اند و در این راه به متخصصان مختلف مراجعه میکنند. اما بیشتر این راه ها نتیجه ای ندارد، چرا که دنبال راهی میگردند که طرف مقابل را تغییر دهند و او را اصلاح کنند، نه اینکه در خود تغییری ایجاد کنند.
فرض اصلی کنترل بیرونی است که: اگر من احساس ناخشنودی میکنم، خود من مسئول این احساس نیستم، بلکه دیگران و رویدادها و عوامل خارج از کنترل من آن را در من ایجاد کرده اند و مقصرند یا دست خودم نیست، بلکه مغز به لحاظ ساختاری یا شیمیایی به گونه ای است که بدون آن که من بخواهم این مشکل را ایجاد میکند.
در این فرض، هرگز شیوه ی انتخاب اعمال ما توسط خود ما علت ناخشنودی مان محسوب نمیشود.حتی اگر به قیمت جان او تمام شود. افرادی که از زندگی زناشویی خود ناخشنودند با توسل به روانشناسی کنترل بیرونی معتقدند: من تقصیری ندارم. همسرم عامل تمام ناخشنودی هاست و من وظیفه خود می دانم که برای تغییر و اصلاح رفتارهای او هر کاری میتوانم انجام دهم حتی اگر به قیمت جان او تمام شود.
برای انجام این وظیفه یعنی تغییر دادن دیگری معمولا از یک سری رفتارهای کلیشه ای استفاده میکنیم. کلیشه ای به این خاطر که تقریبا همه ی ما مداوم و هر روز این رفتارها را در رابطه با دیگران تکرار میکنیم بدون اینکه فکر کنیم این رفتارها تا چه میزان عامل ناخشنودی خودمان و دیگران بوده و هستند. این رفتارهای کلیشه ای و مخرب عبارتند از:
_ انتقاد کردن
_ سرزنش کردن
_ شکوه و شکایت کردن
_ غرغر کردن
_ تهدید کردن
_ تنبیه کردن
_ باج دهی برای کنترل کردن دیگری
ممکن است زوجی در مراودات خود هر روز از این عادات استفاده کنند ولی با این حال کارشان هم به طلاق کشیده نشود اما مطمئنا شرایط زندگی مشترکشان خوب نخواهد بود. شاید اگر از ما بخواهند تلاش کنیم تا برای یک روز این عادات را در مراوده و تعاملات خود با دیگران به کار نگیریم کار غیر ممکنی به نظر برسد. از آنجا که در این دیدگاه عامل اصلی مشکل ما طرف مقابل است و نه خود ما هیچ تلاشی برای تغییر خود انجام نمیدهیم. از این رو ناخشنودی و ناراحتی های ما نه تنها کاهش نمی یابند بلکه غالبا شدیدتر نیز میشود. در حالی که برای به وجود آوردن تغییرات لازم و ساختن یک زندگی مشترک خشنود و بالنده باید علاوه بر چیزهایی که اکنون می دانیم چیزهای زیادی درباره ی خودمان وروانشناسی کنترل بیرونی بیاموزیم.
بنابراین کنترل بیرونی عامل اصلی تخریب زندگی زناشویی محسوب میشود. تجربه نشان میدهد که هر چه از زمان زندگی شروع زندگی زناشویی سپری میشود شانس برخورداری از یک زندگی مشترک خشنود و رضایتمند کمتر میشود.
منبع: ازدواج بدون شکست / نویسنده:دکتر ویلیام گلسر _ کارلین گلسر / ترجمه: دکتر علی صاحبی
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
www.clinicdeedar.com
clinicdeedar@