نحوه آموزش نقاشی به کودک
نحوه آموزش نقاشی به کودک
نقاشی وسیله ای بیانی است که به کودک اجازه میدهد خود را از تنش ها رها کند. این رهایی از دلهره ها و تنش ها هنگامی صورت می گیرد که نقاشی از ناخودآگاه کودک سرچشمه گرفته باشد. بنابراین اگر کودک را وادار کنیم نقاشی هایش را بر اساس تعالیم ما تصحیح کند و او را تشویق به کپی کردن از روی مدلهای نقاشی کنیم اشتباه بزرگی مرتکب شده ایم.
شناخت رنگها
شناخت رنگ برای بچه ها ضروری است. اما تحمل رنگ به آنان که کدام رنگ را به کار ببرند ضرورتی ندارد زیرا کودکان دیر یا زود یاد میگیرند که هر چیز رنگ مخصوص به خود را داراست.
کلاس نقاشی
کلاس نقاشی کودک باید هماهنگ با روانشناسی کودک باشد. اگر کلاس بر پایه اینگونه آموزش ها باشد مفید بوده و کودک به زمینه بسیار خلاقی دست خواهد یافت. هدف از آموزش نقاشی، این نیست که کودکان نقاش بار آورده شوند. این نکته مسلم است که هر یک از کودکان دارای استعدادهای نهفته ای هستند که شاید خود و حتی نزدیک ترین کسانشان از وجود آنها، بی خبر باشند. هدف آن است که این استعدادهای خفته، بیدار و آشکار شوند و چشم و گوش کودک نسبت به محیط و طبیعتی که در آن زندگی میکند،بازتر شود. در آموزش کودک از مقایسه کودکان و آثار آنها با یکدیگر و همچنین تحمیل عقاید به کودکان باید پرهیز کودک باید به تقویت انگیزه ها توجهی خاص داشته باشیم. در نقاشی کودکان محل نقاشی مرزبندی و نوع رنگ می تواند اطلاعاتی را در مورد شادی ها،اضطراب ها،ترس ها و عشق کودک ارایه کند،کودک می تواند سخن خویش را از طریق این اشیا به ما بدهد ولی نقاشی کودکان را نمی توانیم به طور کامل به عنوان شاخص هوش کودک استفاده کنیم چون عوامل زیادی در هوش کودک تاثیر دارند که یکی از آنها نقاشی است.
نقاشی آزاد
یکی از شیوه های خوب تمرین فکر برای کودکان،نقاشی های آزاد و خیالی است. چون کودکان بدون اینکه اجباری در کار ببینند به میل و دلخواه خود، برای ایجاد تنوع و انتخاب موضوع و شکل های مختلف و… فکر می کنند.
موضوع نقاشی
تحمیل کردن موضوع نقاشی به کودکان درست نیست مگر بعضی اوقات که معلم موضوعی را تعیین کرده و کودکان نیز آزاد باشند که هر موضوع دیگری را دوست دارند ترسیم کنند و الزامی به کشیدن موضوعی که معلم پیشنهاد کرده است، نداشته باشند. کشیدن شکل های تزیینی و دیگر تصاویر بزرگ ترها در دفتر نقاشی کودکان، کاری درست نیست. از مواردی که توانایی های کودکان را نادیده گرفته و کودکان، نقاشی خود را با آنان مقایسه کرده و فکر کنند کارشان در مقابل آن،چیزی کمتر و یا ضعیف است،باید اجتناب کرد.
تشویق کردن کودک
تشویق کودک ظریف و حساس است. براساس واقعیت نقاشی های کودک را مورد تشویق قرار دهید و هیچ گاه بیش از حد او را تمجید و تشویق نکنید. همچنین به کودک خود نگویید که تو باید نقاش بزرگی شود. چسباندن نقاشی های کودکان به در و دیوار کلاس و مدرسه (حتی اتاق و خانه) و تعویض آنها هر یکی دو هفته و یا برگزاری نمایشگاه از نقاشی کودکان،مشوق خوبی برای کودکان است.
نقاشی از روی مدل
بسیاری از والدین یا معلمین، نقاشی کودکان را به کپی کردن محدود می کنند. برای کودکان کوچکتر معمولا از آلبوم هایی استفاده می شود که کودک باید یک شکل را از روی یک شکل رنگ شده آن رنگ آمیزی کند و یا از روی شکل دیگری شکل ناقصی را تکمیل کند. در نقاش کودک، هر علامتی اعم از خطی که بر تصویر صورت فردی کشیده شده است و یا حذف قائل شدن، به کارگیری رنگ،از بین بردن و یا بیش از حد بزرگ جلوه دادن بعضی حوادث همگی حکایت از نشانه ها و علائمی می کنند که دارای معانی روشن هستند و بزرگسالان با کمی دقت قادر به مشاهده و تعبیر آن می شوند. نادیده گرفتن این ندای کمک و یا سرکوب کردن آن با عمل کپی برداشتن به معنی رها کردن کودک به حال خود و یا مجبور کردن او به نوعی از زندگی است که ما خواهان آن هستیم.
کتابهای طراحی
کتابهایی نیز هست که در یک طرف صفحات آن، شکل هایی را نقاشی و چاپ کرده اند و در صفحه مقابل همان شکل را با خطوط اصلی و بدون رنگ گذرانده اند و از کودکان خواسته شده است که داخل این خطوط را شبیه شکل مقابل رنگ کرده و پر کنند. این گونه کتاب ها بیشتر برای کودکان عقب افتاده که قادر نیستند طراحی کنند و همین قدر کافی است که با رنگ داخل شکل را پر کنند، مناسب است. این کتاب ها برای کودکان معمولی نه تنها مفید نیست بلکه زیان هم دارد.
آموزش رنگ به کودک
بسیار بجاست که کودک را به سوی رنگهای قراردادی و طبیعی هدایت نکنیم زیرا از این طریق طبیعت درونی کودک را نادیده گرفته ایم و او را وادار کرده ایم رنگی را که نشان دهنده حالت روانی اوست تغییر دهد. البته شناخت رنگ برای بچه ها ضروری است. اما تحمیل رنگ به آنان که کدام رنگ را به کار ببرند ضرورتی ندارد زیرا کودکان دیر با زود یاد می گیرد که هر چیز رنگ مخصوص به خود را داراست.
ا
مفهوم خط در نقاشی
حرکات و خط های وسیع و پر دامنه و خطوط باز و بلند به سمت بالا، نشانه خوشحالی و راحتی است در حالیکه فشردگی و کوتاهی خط، قطعه قطعه بودن، به هم پیچیدن خطوط، نشانه ضعف عصبی است. کودکان با اعتماد به نفس خطوطی با اشکال مختلف و با حفظ تعادل میان قسمت های مختلف آن رسم می کنند ولی کودکان خجالتی از خطوط کوتاه استفاده می کنند. همچنین خطوطی که با نیروی زیاد و پر رنگ شروع شده و به صورت کاملا بی رنگ به پایان می رسند، نشانگر کمبود جوش و خروش و عدم قابلیت خالق آن برای به پایان رساندن فعالیت در دست انجام بوده و به طور کلی نشانگر آن نیروی درونی است که نتوانسته محل مناسبی برای اظهار وجود پیدا کند. اگر قسمت هایی از نقاشی به علت چندین بار خط خوردن مخفی مانده باشد، این امر بیانگر مشکلات عاطفی و ترس کودک از شی یا شخصی است که با خط خطی کردن آنسعی در مخفی کردن آن دارد اما اگر با خطوط بی رنگ و سطحی مخفی شده باشد، نشانه امنیت و سازگاری کودک است. خط به تنهایی توانایی آن را دارد که احساسات مختلف مانند غم، شادی و اطمینان را به خود نشان می دهد خطوط می توانند ضخیم،نازک،خط نقطه،خط پیوسته،عمودی،افقی،زاویه دار،مارپیچ،براق یا مات و یا شفاف باشند. عموما کودک عصبی با فشردگی و کوتاهی خطوط و کودک پرخاشگر با قطعه قطعه کردن و به هم پیچیدن خطوط راست و زاویه دار خود را معرفی می کند. همچنین کودکان خجالتی خطوط کوتاه مثل چیزی که منع شده باشد ترسیم می کنند و خطوطی که مقطع و تکه تکه است تمایل به انزوا را در کودک نشان میدهند.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
www.clinicdeedar.com
http://t.me/clinicdeedar
جالب بود ! سپاس از اطلاعات تان !
از سایت خوب تان ممنونم ! جالب بود !