نشانه های یک قربانی عشق
ده نشانه یک قربانی عشق:
1-احساس میکنید باید دور و بر نامزد یا همسرتان پاورچین پاورچین راه بروید، تا مبادا او را ناراحت کنید.
2-احساس میکنید نامزد یا همسرتان با شما با احترام رفتار نمیکند.
3-در محل کار یا هنگامی که با دوستان خود هستیدبا اعتماد به نفس و از موضع قدرت بیشتری برخورد میکنید.
4- از اینکه پسخوراند منفی به نامزد یا همسرتان بدهید ، احساس امنیت و راحتی نمیکنید.
5- از اینکه خواسته ها و نیاز ها یتان را از نامزد یا همسرتان مطالبه کنید، مردد هستید و بعضی اوقات نگرانید مبادا بیش از حد محتاج جلوه کنید.
6-احساس میکنید رفتار نامزد یا همسرتان به مراتب بدتر از رفتار شما با اوست.
7- هنگامی که نامزد یا همسرتان رفتار مهربانانه ای با شما ندارد به امید جلب محبتش تلاش میکنید، تا هرچه بیشتر با او مهربان باشید.
8- احساس میکنید برای اینکه به نامزد یا همسرتان نشان دهید که از عشق محبت و آزادی برابری سهمی دارید ، می بایست برای این کار خیلی تلاش نمایید تا او متقاعد گردد.
9-غالبا مجبورید در مورد رفتار همسرتان و یا اوضاع و شرایط زندگی خود ، برای دیگران عذر و بهانه بیاورید و از او دفاع کنید.
10- بخاطر دست کم گرفتن و زیر پا گذاشتن عزت نفس خود در مقابل یک مرد غالبا از دست خودتان عصبانی میشوید ؛ گرچه به خودتان قول داده بودید دیگر چنین رفتاری نداشته باشید. اما همچنان اجازه میدهید با عشق و محبت کمتر از آنچه که به راستی استحقاق آن را دارید با شما رفتار کنند.
چگونه عزت نفس خود را زیر پا میگذاریم؟
میتوانید این نشانه های هشدار را به علایم قبلی اضافه کنید.
زیر پا گذاشتن عزت نفستان بعنوان زن بدین معناست که :
- اجازه میدهید مردها با شما طوری رفتار کنندکه معمولا دوست ندارید، عینا همین رفتار را با دخترتان داشته باشند.
- برای حفظ عزت نفس خود مقابل مرد ها نمی ایستید، حتی موقعی که میدانید باید اینکار را انجام دهید.
- در ترس دائم از انتقاد و عدم تایید از سوی همسرتان زندگی میکنید.
- به عشق و محبتی کمتر از آنچه که می دانید استحقاقش را دارید، راضی میشوید.
هرگاه از موضع ضعف با نامزد یا همسرتان برخورد میکنید، به او اجازه میدهید، تا رفتاری محترمانه با شما نداشته باشدو در این حالت است که احترام شخصی و عشق خودتان را از دست می دهید.
این موضوع چرخه ای معیوب را سبب میشود و معمولا چنین به کار می افتد که : به یک مرد اجازه می دهید با شما بدرفتاری کند. شاید با اسم ها و لقب های نامناسب صدایتان میزند. هنگامی که ناراحت هستید، توجه چندانی به شما نمیکند و سعی در خوشحال کردن شما ندارد. هرگاه میخواهید راجع به رابطه خود حرف میزنید، مانند یک کودک عصبانی برخورد میکند و به طریقی برای احساست شما ارزش قائل نیست و شما نیز از خودتان دفاع نمیکنید. این باعث میشود، عصبانی و افسرده شده و خود را دوست نداشته باشید. هرگاه احساس خوبی نسبت به خودتان نداریداعتماد به نفستان کاهش پیدا کرده و وقتی اعتماد به نفستان پایین باشد، بار دیگر که مرد دیگری با شما بدرفتاری میکند ، جرات و شهامت کمتری دارید و نمیتوانیداز خودتان دفاع کنید و این چرخه معیوب بطور مرتب تکرار میشود.
تنها یک راه وجود دارد و آن این است که از این چرخه معیوب خارج شوید برخیزید و عزت نفس خود را حفظ کنید و اجازه ندهید با شما با عشق و احترام کمتر از آنچه استحقاقش را دارید رفتار شود. هنگامی که این را انتخاب میکنید، احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کرده و این نیز به نوبه خود اعتماد به نفستان را بالا میبرد. بار دیگر با شما بهتر رفتار میشود.قدرت خود را در رابطه به دست گرفته و از موضع ضعف برخورد نخواهید کرد.
آیا بد رفتاری دیگران برای شما عادی شده است؟
آیا برای شما پیش آمده بطور مثال ماشین تازه ای بخرید و بعد از رانندگی متوجه شوید که چقدر رانندگی با ماشین قدیمی برایتان مشکل بوده است؟
آیا برایتان پیش آمده به خانه ای با فضای بیشتر نقل مکان کرده و بعد متوجه شوید محل زندگی قبلیتان تا چه حد مخروبه و ناراحت بوده است.
آیا شده که بعد از خرید یک جفت کفش نو راحت متوجه شوید چقدر کفش های قدیمی پاهایتان را ناراحت میکرده؟
چه بدانید و چه ندانید، در بسیاری از مواقع از موضع ضعف برخورد می کنید و به خودتان اجازه میدهید رفتار نه چندان خوبی با شما داشته باشند ، چرا که عادت کرده اید، ما انسان ها از قدرت سازش پذیری و انطباق بسیار بالایی برخوردار هستیم و غالبا اینطور است که از وضعیت و شرایط خود اطلاع چندانی نداریم مگر آنکه شرایط و موقعیتمان را تغییر بدهیم به یکباره قیاس دو جفت کفش ، دو آپارتمان دو ماشین و یا دو رابطه چنان برایمان بزرگ جلوه میکند که راهی نمی ماند جز اینکه به خودمان اعتراف کنیم قبلا خوشبخت نبوده ایم!
ما زن ها عادت کرده ایم برایمان احترام چندانی قائل نباشند. به همین دلیل به مردان زندگی مان اجازه می دهیم کمتر از آنچه استحقاقش را داریم به ما احترام بگذارند.
تا همین اواخر با هر مردی که سر راهم قرار میگرفت ، از موضع ضعف برخورد میکردم و قدرت را به او واگذار نموده و اجازه میدادم که نسبت به من قدر نشناس باشد. رفتارهایی را تحمل میکردم که نظیر آنرا اجازه نمی دهم هیچ یک از مراجعینم از جانب همسر یا نامزدشان تحمل کنند.خواسته ها و نیازهایم را بمنظور همراهی با او فدا میکردم و دائما به دنبال تایید گرفتن بودم. آیا آگاه هستم که خودم هم یک قربانی عشق بودم یا خیر؟ تصور میکردم زنی قدرتمند و با اعتماد به نفس باشم، ولی حقیقت این بود که چنان به برخورد از موضع ضعف عادت داشتم و برایم این حس آشنا می نمود که حتی نمی دانستم چکار میکنم. آیا تقصیر با مردهای زندگی ام بود؟ نه، هرگز، این خودم هستم که با خودم رفتار مهربانانه توام با احترام نداشتم و طبیعتا آنها هم فقط از من تبعیت میکردند.
حال برای اولین بار در زندگی ام آموخته ام که چگونه عزت نفسم را در رابطه با یک مرد حفظ کنم، البته کار ساده ای نیست. این عادت قربانی عشق بودن ، هنوز به نوعی راه خودش را در روابطم باز میکند و باعث میشود که همه وجودم را فدای عشق کنم، حالا با کمک تکنیک هایی که در این کتاب با شما به میان گذاشتم و حمایت و تایید همسر و دوستانم بصورت زنی قدرتمند در آمده ام.
برای داشتن رابطه ای سالم از یک مشاوره قبل از ازدواج و اگر ازدواج کرده اید از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.