نحوه ی برخورد با اشتباهات کودک
“تحمل صفر” مفهومی است که در صنعت کاربرد دارد. این فرضیه به منظور اصلاح کیفیت کالاهای ساخته شده ای نضج گرفت که مرتبا پر از عیب و نقص از در خروجی کارخانه بیرون میرفتند. اخیرا در دو کشور آمریکا و انگلستان، این دو واژه به طور گسترده تری به کار گرفته می شود؛ ابتدا در امور داد و ستد، و اکنون در بزهکاری و آموزش و پرورش، در آموزش و پرورش، مسئولان دیگر نمی توانند تحمل کنند که کودکان بسیار زیادی، دوره دبستان را با مهارتهایی پایین تر از حد انتظار در زمینه خواندن و ریاضیات، ترک کنند. البته، کودکان باید سعی کنند مهارت خواندن و نوشتن خود را تقویت کنند. اما این مایه ی دردسر است که حتی در مکانهای یادگیری، اشتباهات با درک نادرست، موجب شرمساری شود و دیگران آن را تحمل نکنند.
برای رشد کودکان مهم است که آنها به کسب تجربه و آزمایش ادامه دهند، جست وجو کنند و خود را به مخاطرات مناسب بیندازند. یادگیری نیازمند سازگاری و انعطاف پذیری است. اگر کودک به خاطر اشتباه و شکست خود تنبیه شود، و مورد تمسخر قرار گیرد، و اگر انتظارات بزرگسال خیلی زیاد باشد، به طوری که شکست در زندگی کودک به ماجرایی عادی و رایج تبدیل گردد، آنگاه کودک برای خود منطقه ای امن به وجود خواهد آورد. این منطقه ی امن که او درون آن به راحتی عمل می کند، جایی است که او فقط با چیزها یا افراد شناخته شده سر و کار دارد، با چیزهایی که او می داند قابل دسترسی، یا به نظر او قابل کنترل هستند، وقتی که کودک در درون منطقه امن خود قرار می گیرد، احتمال دارد رفتارش مشکوک شود، یا بدتر از آن، مات و مبهوت دچار سکون شود، یا انجام به رفتار مخرب و اخلال گونه و چالش های غیر منتظره مجبور شود. از سوی دیگر، اگر او بداند که اشتباهاتش قابل درک هستند و حتی به عنوان بخشی از فرایند از میان برداشتن موانع از آنها استقبال می شود، از احساس گناه خلاصی می یابد و احساس رهایی می کند و از پرداختن به تجريده ها و مهارت های تازه شادمان خواهد شد.
کودکانی که اشتباهات را ناراحت کننده می بینند، هر طور شده سعی میکنند روشهای دیگری را پیدا کنند تا زندگی را برای آنها آسان تر کند. به این منظور عقب نشینی می کنند یا مناطقی امن به وجود می آورند. برای این کار سعی می کنند تقلید کنند، مسخرگی کنند، یا خاموش بمانند. آنان که تقلید می کنند کس دیگری می شوند. آنان خود را در نقش شخصی مهم در زندگی می بینند. شخصی که خود را استوار، خوب و موفق می داند. این شخص معمولا بی طاقت و فاقد تحمل است، بسیار ایرادگیر و اهل قضاوت می شود، همه کس و همه چیز را با خودش و دلبستگیها، تنفرها، استعدادها و موفقیتهای خود ارزیابی می کند. اینگونه افراد به سختی ممکن است روش های دیگری را بپذیرند. در رویارویی با انتقاد و بی ثباتی، یک روش امن برای کودک، آن است که همانند آن بزرگسال یا هر بزرگسال دیگری که فعلا سرپرست اوست، شود. این کار، نه فقط راهی برای پذیرفته شدن و زندگی آرام و بی دغدغه، بلکه برای وقوع وضع مطلوب نیز هست. آنان برای شروع هر کار که در فرایند آن خود را کاملا می بازند، به خود اطمینان ندارند. آنان که مسخرگی می کنند، بذل ه گوها را تشکیل می دهند. بعضی از آنان فقط با کلمات شوخی میکنند، بقیه برای خنداندن دیگران به رفتارهای مسخره و دست انداختن دیگران اقدام می کنند. کودک شوخ طبع را گهگاه جوینده ی توجه می نامند. زیرا به نظر می آید که آنان آرزوی قرار گرفتن در کانون توجه دیگران را دارند. با وجود این، آنان به احتمال فراوان از موقعیتی که در آن باید خطر کنند و مرتکب اشتباه شونده احتراز می کنند. اگر برای آزمودن درایت و درک این کودکان، سئوالی از آنان بشود، خود را به نشنیدن می زنند و موضوع را عوض می کنند. به جای اینکه خطر کنند واحيانا مرتکب اشتباه شوند، موضوع خطر کردن را با دادن پاسخی احمقانه و مسخره، خنثی میکنند. یا آنکه از گفتن هر چیزی پرهیز می کنند، و احتمال دارد که رفتاری بد از خود نشان دهند و سئوال کننده را از سئوال خود دور کنند. کودکان خاموش لب از سخن فرو می بندند. آنان تصمیم می گیرند ابدا خودشان را به خطر نیندازند. این گروه برای حرف زدن و بحث کردن، بسیار بی میل و از سر اکراه عمل می کنند و داوطلبانه پاسخ نمی دهند. اگر آنها به بستن گوش ها و ذهن اقدام کنند و از کوش دادن خودداری ورزند، آنگاه یاد گرفتن را تعطیل می کنند. هر سه گروه فوق، همچنین ممکن است جاهل و بی اطلاع باشند، به ویژه هنگامی که اظهار عجز و درماندگی می کنند. آنان با این ادعا که نیازمند کمک و راهنمایی هستند، همواره از هر اقدامی که خطر اشتباه کردن در بر داشته باشد، اجتناب می کنند. آنها همیشه در جست و جوی تایید شدن تلاش های خود هستند، همیشه برای انتخاب هر چیز، به دنبال کمک گرفتن از دیگران ہر می آیند. آنان، تنها هنگامی احساس ایمنی می کنند که کسی در واقع یا به طور مجازی، دستشان را بگیرد. این اختلال رفتاری که “درماندگی آموخته شده” نامیده می شود، نقطه ی مقابل خودگردانی است که برای خود انگیزشی مورد نیاز است، هرگاه کودکی طبق یکی از این راهها رفتار کرد، بهترین کاری که والدین می توانند برای او انجام دهند این است که خودباوری را در او تقویت کنند و به او بفهمانند که بهتر است رفتار خود را تغییر دهد و به خود فرصت اشتباه بدهد.
هر کسی که به اشتباه کردن بی میل باشد طبعأ به اعتراف کردن به اینکه مرتکب اشتباهی شده است یا خیر نیز، بی میلی نشان می دهد. چنین شخصی، به میزان بسیار مستعد دروغگویی و تقلب است. کودکان تقلید کننده، بذله گو و خاموش هستند. کودکان تقلیدکننده، و خاموش، اشتباه خود را مدت ها پیش خود محفوظ نگه می دارند و از دیگران پنهان می کنند. بذله گوها ممکن است به سرعت خطای خود را آشکار کنند، اما با شیوه ای نمایشی و مبارزه طلبانه، نه به عنوان عملی تاسف بار یا ندامت آمیز زیرا سبک کار آنان همین گونه است.
اگر پی ببریم که کودک ما درباره ی نمره اش دروغ می گوید یا تقلب می کند، بهترین راه این است که: