عزت نفس کاذب
قبلا خاطرنشان کردیم که اگر به واقع نتوانیم به عزت نفس برسیم نتیجه اش اضطراب، نداشتن احساس امنیت خاطر و تردید و دودلی است. شرایطی دردناک است و چون اینگونه است اغلب می خواهیم از آن طفره برویم. می خواهیم هراسهایمان را منکر شویم و ظاهر عزت نفس را که در واقع آن را نداریم به نمایش بگذاریم. اینگونه عزت نفس کاذبی در خود ایجاد می کنیم. ممکن است تصویری از اعتماد و اطمینان را به نمایش بگذاریم که همه را فریب دهد و با این حال از درون، تحت احساس بی کفایتی و نابسندگی به خود بلرزیم.
عزت نفس تجربه ای صمیمانه است که در عمق وجود اشخاص وجود دارد. عزت نفس آن چیزی است که درباره خود می اندیشم و احساس میکنم. چیزی نیست که دیگران در مورد آن برای من تصمیم بگیرند. در این زمینه هر اندازه تاکید کنیم زیاد نیست. ممکن است افراد خانواده، همسر و دوستانم مرا دوست بدارند و با این حال من خودم را دوست نداشته باشم. ممکن است همکارانم در مقام تحسين من حرف بزنند و با این حال من خودم را موجودی بی ارزش قلمداد کنم. می توانم قیافه مبدل بگیرم، همه را فریب بدهم و با این حال از درون بلرزم و خود را بی کفایت و بی صلاحیت بدانم. ممکن است انتظارات دیگران را برآورده سازم و با این حال در حد انتظار خودم ظاهر نشوم. ممکن است دهها مدال افتخار بگیرم و با این حال احساس کنم که به جایی نرسیده ام. ممکن است میلیونها نفر در مقام تحسين من حرف بزنند و با این حال خودم بی ارزش بدانم. تشویق و تایید دیگران نیست که به ما عزت نفس می دهد. آموزش و مال و منال و ازدواج پدر شدن و یا مادر شدن و موفقیت های جنسی و یا عمل جراحی پلاستیک نیست که به کسی عزت نفس می دهد. ممکن است این ها در مواقعی به ما احساس بهتری بدهند، ممکن است در مواردی بر راحتی ما بیفرایند اما راحتی عزت نفس نیست. موجب کمال تأسف است که بسیاری از مردم برای رسیدن به عزت نفس به همه جا نظر می کنند جز به درون خویش و به همین دلیل در این جستجوی خود ناکام می مانند. اگر عزت نفس این داوری در خود باشد که من مناسب و در خور زندگی هستم، اگر خود را شایسته و ارزشمند بدانم، اگر عزت نفس تجربه کردن باوری باشد که به خود اعتماد کنیم، کسی جز من نمی تواند که این احساس را در خود ایجاد و آن را حفظ کند.
متأسفانه بسیاری از اساتید و تعلیم دهندگان عزت نفس در عبادت خدایان کاذب دست کمی از بقیه ندارند. به یاد دارم به سخنرانی کسی گوش میدادم که برای مردم سمینار درباره عزت نفس می گذارد. میگفت یکی از راههای مهم رسیدن به عزت نفس دمخور شدن با کسانی است که به ما بها می دهند. در لحظه ای از ذهنم گذشت چه بسیار اشخاص فاقد عزت نفسی را می شناسم که پیرامونشان پر است از کسانیکه در مقام تشویق و تحسين دائم آنها هستند. راستی عجیب است رسیدن به این باور که اگر با کسانی که ما را تحسین می کنند رفت و آمد کنیم عزت نفس مان افزایش می یابد. منبع اصلی و مهم عزت نفس در درون ماست. مهم کاری است که ما می کنیم، نه اینکه دیگران چه می کنند. وقتی به عوامل بیرون از خود نگاه می کنیم و از آنها احساس عزت نفس می طلبیم گرفتار تراژدی می شویم. مطمئنا بهتر است با کسانی که از عزت نفس بالا برخوردارند معاشرت کنیم. کسانی که دوست عزت نفس ما هستند از کسانیکه دشمن عزت نفس ما هستند، برای معاشرت ترجیح دارند. البته این را هم نمی گویم که کسانی که از سلامت روانی برخوردارند تحت تأثیر رفتار دیگران قرار نمی گیرند. انسان موجودی اجتماعی است و مسلما دیگران روی او تأثیر می گذارند. دیگران می توانند روی برداشت ما از خودمان تأثیر بگذارند. اما نفوذ پذیری اشخاص هرگز به یک اندازه نیست. بعضیها به راحتی تحت تأثیر قرار می گیرند، اما تأثیرپذیری جمع دیگری کمتر است. به همین دلیل است که مجددا تاکید میکنم درجه و شدت استقلال اشخاص با هم تفاوت دارد.