حرف نشنوی
«حرف نشنوی» یعنی گوش ندادن به راهنمایی های دیگران، توجه نکردن به خواسته های دیگران یا انجام دادن خلاف آنچه از ما خواسته اند.
اما «حرف شنوی. ظرفیت به تعویق انداختن اهداف خود جهت برآورده کردن آن اهداف یا رعایت معیارهای دیگران است».
به محض آن که کودکان، ظرفیت شناختی لازم برای فهم در خواست های والدین را پیدا کرده و ظرفیت بدنی لازم برای اجرای درخواست آنان را کسب می کنند، بحث حرف شنوی و حرف نشنوی پیش می آید.
حرف نشنوی تقریبا از ۲ سالگی مشکل ساز می شود.
کودکان در این سن نیاز خود به خودمختاری و کنترل را بروز می دهند.
ریشه حرف شنوی به خودتنظیمی دوران نوزادی برمی گردد که مظهر آن توانایی کار آمدن با ناراحتی، تنظیم انگیختگی و نشان دادن نیازهای خود به مراقب است.
نوزادانی که انگیختگی هیجانی کمی دارند، بیشتر در مقطع پیش دبستانی حرف نشنوی دارند.
خردسالان با آمادگی پذیرش فرامین بزرگترها به دنیا می آیند:
بین فرامین بزرگترها و افزایش اشتیاق و حرف شنوی کودکان ۱۸ تا ۲۴ ماهه هنگام بازی رابطه هست.
این مؤلفان حدس می زدند حرف شنوی ذاتا برای کودکان لذت بخش است و به آنها انگیزه می دهد.
به عبارت دیگر، این که بچه ها می توانند اعمال خود را با کلمات آدم دیگری هماهنگ کنند، برای آنها لذتبخش است و از رسیدن به این توانایی لذت می برند» . اگرچه در این تحقیق، تفاوت کودکان از لحاظ خلق و خو در نظر گرفته نشده بود.
این مطالعه نشان می دهد حرف شنوی به عنوان یک سبک رفتاری در صورت پاداش داده شدن باید ادامه یابد یا بیشتر شود.
محققان معتقد بودند انسانها از بدو تولد، آماده حرف شنوی هستند.
پروراندن قوه همکاری در کودکان، آن هم در زمانی که قوه خودتنظیمی آنان زیاد پرورش نیافته است، مداخله فیزیکی زیاد والدین را می طلبد.
به عبارت دیگر، پدر و مادرها نباید از خردسالان انتظار همکاری داشته باشند.
باید به آنها کمک کنند همکاری کرده و تلاش خردسالان برای همکاری راتقویت کنند.
.تحقیق دیگری نیز نشانگر نقش پاسخ دهی مادر در حرف شنوی یا حرف نشنوی کودکان است
.وقتی دستورات مادر با فعالیت جاری کودک همخوانی داشت، احتمال حرف شنوی کودک بیشتر می شد
.فرزندان مادرانی که در تعامل خود با فرزندشان تا حدودی ابتکار عمل را به فرزند خود می دهند بیشتر احتمال دارد اهل حرف شنوی شوند
.حرف شنوی کودک محصول یک رشته تعاملات اجتماعی است
.مبادلات اجتماعی مثبتی بین مادر و کودک رخ می دهد
.محصول تعاملی نیست که در آن، مادر یکسره دستور میدهد و راهنمایی می کند
.عوامل وضعیتی نیز بر حرف شنوی یا حرف شنوی کودکان تأثیر می گذارند
.در ضمن، حرف شنوی و حرف نشنوی کودکان با افزایش سن تغییر می کند
.در کودکان بزرگتر، مادران کمتر به پرت کردن حواس کودکان اتکاء می کردند و بیشتر به توضیح دادن رو می آوردند
.در کودکان هم، حرف نشنوی منفعلانه با افزایش سن کم می شد و مذاکره در بین آنان افزایش می یافت
.این محققان فهمیدند حرف نشنوی آزارنده کودکان ۱۸ تا ۲۴ ماهه کم میشد
کوزینسکی و کوچانسكا خواسته های والدین را از لحاظ کار ومحتوا جدا کردند.
خواسته هایی که قابلیت یا رفتار پخته تر مثلا کنار گذاشتن اسباب بازی ها را می طلبند، به نفع بچه ها هستند.
در مقابل، ممانعت ها و کنترل رفتار تأثیر منفی داشتند.
خواسته های مثبت والدین («بكن ها») با حرف شنوی و مشکلات رفتاری کمتر در ۵ سالگی رابطه داشتند.
در حالی که ممانعتها (نکن ها») با حرف شنوی کمتر و مشکلات رفتاری بیشتر، رابطه داشت.
میزان حرف شنوی با موقعیتی که خواسته ها در آن مطرح می شوند مثلا موقعیت بازی آزادانه رابطه زیادی دارد.
وانگهی افزایش حرف شنوی همپای افزایش سن، افزایش خطی نیست.
لا اسلایدر – روزن و ونز – گروس (۱۹۹۰)، پس از بررسی کودکان را تا ۳۰ ماهه نتیجه گرفتند:
میزان حرف شنوی با موقعیتی که خواسته ها در آن مطرح می شوند رابطه زیادی دارد.
وانگهی افزایش حرفشوی همپای افزایش سن، افزایش خطی نیست.
بلکه حرف شنوی ۲ سه ها از حرف شنوی بچه های بزرگتر کمتر است و در برخی وضعیت ها، بیشتر.
روی هم رفته تحقیق کوزینسکی و کوچانسکا نشان می دهد که:
در بررسی سیر رشدی حرف شنوی باید جنبه های «مرحله ای – بارز» را در نظر بگیریم .
به عبارت دیگر، خردسالان و پیش دبستانی ها با خودمختار شدن، ابراز وجود می کنند.
آنها در جریان آموختن خود تنظمی، رفتارهای جسورانه انجام میدهند.
به جای آن که کودکان را «حرف شنو» یا «حرف نشنو» در نظر بگیرند، می گویند:
بهتر است بچه ها را به دو گروه :
1- «ابراز وجود» (یعنی گروهی که «نه» می گویند یا می گویند «الان نمی کنیم»).
2- «نافرمانی عملی» (یعنی گروهی که اهل «کتک زدن»، «لگدزدن» تقسیم کنیم.
وانگهی می توانیم به راهبردهای کنترل والدین نگاه چند بعدی داشته باشیم.
برای مثال می توانیم این راهبردها را به این ابعاد تقسیم کنیم:
1- کنترل صرف در برابر کنترل به علاوه راهنمایی.
2- کنترل روانی در برابر کنترل رفتاری .
با توجه به این که بسیاری از کودکان تا حدودی حرف نشنو هستند، مشخص کردن فرق حرف نشنوی «بهنجار» و «انحرافی»، خیلی مهم است.
کودکان «بهنجار» ۵۱ تا ۷۴ درصد فرامین مادران را گوش می دهد.
اما کودکانی که بابت حرفه نشنوی خود به درمانگاه ارجاع داده می شوند فقط 41درصد ، فرامین والدین را اجابت می کنند.
کودکانی که جهت درمان به درمانگاه ارجاع می شوند و کودکانی که ارجاء نمی شوند شباهت زیادی به یکدیگر دارند.
خصوصا در مطالعاتی که مبنای آنها مشاهده رفتار است.
اما وقتی نتایج پرسشنامه های والدین را می بینیم، این شباهت کمتر می شود.
پدر و مادرها معمولا بچه های خود را نابهنجار در نظر می گیرند.
بنابراین علاوه بر رفتار کودک، عوامل دیگری هم در نگرش منفی والدین نقش دارد.
بعضی از این عوامل عبارتند از :
- سازگاری والدین و سازگاری آنها در زندگی زناشویی.
- سطح بالابودن معیارهای والدین.
- حمایت اجتماعی.
- روابط آزارنده بیرون از خانواده.
پدر و مادرهای کودکان ارجاع نشده به درمانگاه از لحاظ فرزندپروری نیز با یکدیگر فرق دارند.
مادران کودکانی که به درمانگاه ارجاع می شوند بیشتر دستور می دهند و بیشتر از فرزندان خود ایراد می گیرند.
معمولا با تکرار فرامین خود، با کمک کردن با پس گرفتن فرامین خود و موارد مشابه، زنجیره رفتار کودک را قطع می کند.
به این ترتیب حرف شنوی کودک را غیر ممکن می کند.
بنابراین مشکل حرف نشنوی کودکان تا حدودی ناشی از رفتار والدین است.
از سوی دیگر خصوصیات کودک هم بر والدین تاثیر می گذارد.
در نتیجه رفتار والدین بچه هایی که به درمانگاه ارجاع می شوند می تواند نشانگر این باشد که با فرزند حرف نشنو خود منطبق شده اند.
مرکز مشاوره دیدار ( بالاتر از میدان ولیعصر، نرسیده به خیابان فاطمی، ساختمان پرستو، 88893258 )
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com