دوم، این امر اجتناب ناپذیر است که کودکان ما بخواهند زندگی خود را به گونه ای متفاوت با آنچه که ما به هنگام کودکی گذرانده ایم، بگذرانند. این خواسته. شاید تهدیدکننده به نظر برسد. و ما نیز ممکن است بر سادگی و بی گناهی خودمان تأسف بخوریم، اما آنان در واقع درچنین دنیایی زندگی می کنند.
سوم، داشتن مجموعه ای گسترده و متنوع از تجارب مختلف و قبول مسئولیت با محدودیت های مشخص، آنان را برای آینده ای پر از امکان گزینشها و وسوسه های مختلف آماده خواهد ساخت.
چهارم، کودکان ضمن بزرگ شدن نیاز دارند بازیگوشی کنند، کارهای اشتباه انجام دهند و بهای آن را بپردازند. بطور کلی، ما از آنچه این روزها کودکانمان انجام می دهند بیش از پیش آگاه هستیم. ولی با این همه، درباره ی الکل، مواد مخدر و بزهکاری نگرانیم و این عواملی ما را تشویق می کنند بیش از حد واکنش نشان دهیم و بیش از حد مراقب باشیم.
حراست از مناعت طبع کودکان
پس چه موقع باید نگران باشیم؟ بعضی کودکان جدا از مسیر خارج می شوند. این موضوع که مسئولیت آن مستقیما و منحصرا متوجه دوستان آنان است یا نه، چیزی است که باید از خودمان بپرسیم. گاهی عاقلانه است که آنان را در خانه دقیق تر زیر نظر بگیریم. نخست و بهتر از همه این است که تلاش کنیم آنان هویت نیرومند و مثبتی داشته باشند تا بتوانند سرفراز باشند و این امره کمکشان خواهد کرد که مقاوم، نیرومند و سالم، باقی بمانند.
درک کودکان از خود، و عزت نفسشان به طور تنگاتنگ به دوستی هایشان وابسته است. هرچه حس آگاهی آنها از هویتشان نیرومندتر باشد، کمتر به سمت گروه همسالان غير مفید اغوا خواهند شد. هرچه بیشتر یاد بگیرند که داوری خودشان را بپذیرند و بتوانند نه گفتن را تمرین کنند، احتمال بیشتری می رود که مشکل موجود را تشخیص بدهند و با اطمینان خاطر از آن فاصله بگیرند. هرچه بیشتر خودشان را موجودی نامطلوب ببینند، احساس شکست کنند یا خشنود کردن دیگران را سخت بدانند، بیشتر در جست و جوی موقعیت های خلاف عرف و احيانا راههای نادرست و غیر مجاز بر می آیند.
ما غالبا در باره ی دوستانی می شنویم که گمان می کنند درس خواندن، ” حال” می خواهد، اما گاه و بیگاه، فشار همسالان، کودکان را به تلاش بسیار سخت تشویق می کند. به ویژه در مدارس دخترانه، رویکرد رقابت، به کودکان انگیزه میدهد که سعی کنند وضعیت درسی خود را بهبود ببخشند و در این راه، مشکلاتی را که گریبانگیرشان می شود، از سر راه خود بردارند.
اگر ما احساس کنیم لازم است بدون توجه بیشتر به او. برآورده ساختن نیازهایش و اعتماد به حس تشخیص و داوری او، کودک خود را بار دیگر به راه بیاوریم، مشکل می توانیم به این هدف برسیم. هرگونه تاکتیکی که برمی گزینیم باید مطمئن باشیم که آنان مناعت طبع خود را حفظ، و خوباوری و عزت نفسشان را حراست خواهند کرد.
هدایت کودکان به راه درست
وقتی کودکان دوستانی را انتخاب می کنند تا نیازهای ذکر شده در بالا را برآورده سازند، سعی کنید از آنچه ممکن است کودکتان از گروه دوستان خود دریافت کند، فهرستی تهیه کنید. هر یک را می توان از راههای دیگر نیز بر طرف کرد. سعی کنید درباره ی انتظاری که او از یک و صحبت کنید. به دیدگاه او احترام بگذارید. قابلیت اعتماد و توانایی برای درک و سازگاری، ، ویژگی هایی است که باید در او پرورش دهید. بعد به خود او مربوط است که تشخیص دهد آیا دوستان فعلی اش واقعا کسانی هستند که استحقاق وفاداری و پایبندی او را دارند یا نه. گفتن اینکه آنان خوب نیستند ،برای شما خطرساز خواهد بود.
اگر احساس می کنید که او کار یا دیگر علایق واقعی اش را بر اثر وسوسه های دوستان جدیدش به کنار نهاده است، بهتر است با هم بنشینید و در باردی دلبستگی ها و تعهدات گوناگون او گفتگو کنید و درصدد یافتن راههایی برای تحقق یافتن آنها برآیید. گفت وگو با دیگر والدین برای در نظر گرفتن مجموعه ای از قواعد و مقررات و انتظارات مشترک، ممکن است در این راه به شما کمک کند. بررسی کنید و ببینید آیا باشگاهی دیگر با ورزشگاه های تازه با فعالیت هایی دیگر وجود دارند که کودکتان را بپذیرند و دایره ی دوستان فعلی او را گسترده تر کنند؟
تغییراتی را که ضمن بزرگ شدن کودکتان به وجود می آید بپذیرید و از آنها استقبال کنید تا او بتواند از این تغییرات احساس غرور کند، اما به او گوشزد کنید که ما همیشه به سمت جلو می رویم ولی همراه با اندکی از خوده قبلی خویش، که هنوز سر جای خود باقی مانده است. ما مثل مار هستیم، پوست می اندازیم، اما با همان بدن سالم و دست نخوردهی موجودمان. کدام ذره از خود قبلی اش همچنان وجود دارد که او می تواند آن را بیاید و پیوستگی خود را حفظ کند و خودش را دریابد؟
برای کودک توضیح دهید که او نیاز ندارد روح خودش را بفروشد تا مورد پسند دیگران باشد. او می تواند از دیگران بخواهد که دوستش داشته باشند، اما در عین حال تن به سازش ندهد. او می تواند در مقابل رفتارهای نابهنجار دوستان خود، از جمله قانون شکنی و تهدید مردم، محکم بایستد. اطمینان حاصل کنید که وقتی چیزی واقعا برایش مهم است، و تمایل ندارد در مخالفت با آن کاری انجام دهد، می تواند قاطعانه پاسخ منفی بدهد. همچنین بداند که هر کس ممکن است اشتباه کند_ از جمله خود او. به او اجازه دهید. در یک محیط پذیرا، خودش را مجددا تعریف کند. سعی کنید سر به سر گذاشتن، عیبجویی، و انتقاد از او را کاهش دهید. برای او، پدر یا مادری دلگرم کننده، پشتیبان و تا حد امکان، غیرداور باشید. سعی کنید نگرانی هایتان را برای خود نگاه دارید. پیش بینی شکست او در تحصیل، ورزش یا اجتماع، تنها خودباوری او را نابود می کند، و ممکن است باعث شود که او از شما دور شود. او را برای خاطر خودش دوست بدارید و قبولش کنید. به او فرصت و مسئولیت و امکان بدهید تا برایتان سودمند باشد و بیشتر بداند که چه کاری می تواند برایتان انجام دهد. سعی کنید به میزان بیشتری سازگار باشید تا از رودررویی بیشتر جلوگیری کنید، اما در مورد بعضی مسائل مهم، جدی باشید تا اقتدار و احترام خود را حفظ کنید.
اگر در منزلتان فضای کافی دارید، دوستان او را دعوت کنید، و نشان دهید آنان را می پذیرید و می توانید بیش از برداشت نخست خود در مورد آنها، چیزهای دیگری درباره ی آنان یاد بگیرید. همچنین سعی کنید اعضای خانواده را بیشتر دور هم جمع کنید و اگر امکان داشت، گهگاه یک یا دو دوست خود را نیز در جمع خود بپذیرید. اگر هر یک از دوستانتان کودکانی در سن مناسب دارند، در صورتی که می توانید، آنان را نیز دعوت کنید
درباره ی آینده ی کودک خود و نقش او در آن، خوش بینانه گفتگو کنید و به او امید بدهید. او را تشویق کنید که در صورت امکان، با دیگر گروه های سنی نیز رابطه داشته باشد، و شاید بتواند این کار را در درون خانواده ی خود انجام دهد، تا با چشم اندازهای دیگری از زندگی و روابط انسانی، آشنایی پیدا کند. همزمان، خودتان را مرتبط با جهان او نگه دارید، بی آنکه چاپلوسی یا خودشیرینی کنید، با ادای او را در آورید، یا بخواهید جای او را بگیرید. مجله های او را بخوانید، خودتان را آمادهی گوش دادن به موسیقی او کنید، با پدران و مادران دیگر حرف بزنید، به گرایش های او در درون و برون مدرسه، علاقه نشان دهید. سعی کنید گهگاه کنار او بنشینید و در حین خوردن چیزی، دربارهی عقیده ی او نسبت به موضوع های مختلف صحبت کنید.
و سرانجام، یادتان باشد که: دوستان میتوانند همانطور که با هم بازی می کنند، با هم کار (درسی و غیره) نیز انجام دهند. آنان می توانند از یکدیگر حمایت کنند و در عین حال به یکدیگر انگیزه بدهند.