مراحل روند برقراری یک ارتباط سالم
مرحله اول: شروع
یکی از نشانه های سلامت روانی، وجود روابط بین فردی است. روابط گرم و صمیمی با دیگران اعتماد، راحتی و آسایش را برای ما فراهم می کند، گرچه به هنگام رویارویی با مشکلات و سختی های زندگی عاملی که بیشترین کمک را به ما خواهد کرد، توانائی ها و نقاط قوت خودمان است ولی به هیچ وجه نمی توان منکر نقش مؤثر مجموعه شبکه ارتباطی در گذر از این بحران ها شد. همکلاسی های همدل، همکاران شفیق، آشنایان دلسوز، دوستان صمیمی و خانواده پذیرا، همه جزء شبکه گسترده ارتباطی تک تک ما هستند که امکان احساس بهتری را برای ما مهیا خواهند کرد. علاوه بر سلامت روانی، پیامد دیگر مهارت های اجتماعی، سلامت جسمانی است. واقعیت این است که سلامت روانی منجر به سلامت جسمانی می شود و یا بالعکس همان قضية فلسفی معروف است: “اول مرغ بوده یا تخم مرغ ” ولی آنچه که در تحقیقات علمی یافت شده این است که هیچ بیماری جسمانی وجود ندارد که تحت تأثیر عوامل روانشناختی نباشد و عکس آن هیچ بیماری روانی هم نیست که عوامل جسمانی در آن بی تأثیر باشند.
نتیجه این که مهارتهای ارتباطی در مجموع منجر به سلامت عمومی ما خواهد شد. با مجهز بودن به این گونه مهارت ها، علاوه بر اینکه شبکه ارتباطی ما گسترده تر خواهد شد، کیفیت روابط بین فردی ما نیز بالاتر خواهد رفت. بر این اساس اگر مایل باشیم که نقاط قوت و خودآگاهی خود را افزایش داده و به دنبال آن توانمندی های خود را در عرصه های مختلف زندگی توسعه دهیم، گسترش شبکه اجتماعی – ارتباطی و بهبود کیفیت روابط این شبکه قطعا یکی از روش های بسیار سودمند خواهد بود. پس بهتر است روز به روز بر دوستان خود بیفزائیم، ساعت به ساعت کیفیت روابطمان را با دیگران بهتر کنیم و ثانیه به ثانیه نظاره گر تأثیر این دو، بر زندگی خود باشیم. حال با این تفاسیر، احتمالا متوجه شده اید که طی مرحله اول با استفاده از روش هایی که در ادامه خواهد آمد از هر فرصتی در جهت گسترش شبکه ارتباطی خود، استفاده خواهیم کرد.
مهم ترین نکته ای که هنگام شروع یک گفتگو یا ارتباط بین فردی مؤثر باید مد نظر قرار دهیم این است که بسیاری از اشخاص به علت شرم و حیای ذاتی، از آغاز کردن صحبت و گفتگو امتناع می ورزند و این اینکه طرف مقابل تمایلی به گفتگو نداشته باشد واهمه دارند، حال اگر ما و فرد مقابل دارای چنین ذهنیتی باشیم قاعدتا هیچ رابطه ای شکل نخواهد گرفت.
برخی از روش هایی که در زیر آمده می تواند به برقراری و بهبود روابط کمک کند:
* یک سلام همراه با لبخند بگوئید:
“اولین تأثير، ماندنی ترین تأثیر است” مهمترین شاخص هایی که دیگران با توجه به آنها ما را مورد قضاوت قرار می دهند . رفتارهای کلامی و غیر کلامی ما می باشند. با همین رفتارها ما طرحواره ی یک فرد محترم و مؤدب یا بالعکس را در ذهن دیگران فعال می کنیم. قطعا اولین اثری که بر روی دیگران می گذاریم به حدی گرما زا خواهد بود که کوه یخی ما را ذوب کند. سلام همراه با لبخند علاوه بر اینکه به برقراری رابطه کمک می کند، موجب برانگیختگی اعتماد به نفس ما نیز خواهد شد.
* برای شروع از پرسش های ساده و تعارفات استفاده کنید:
پرسشی ساده و یا تعریف و تمجیدی مؤدبانه این امکان را فراهم می کند که بتوانیم با فردی که تاکنون اصلا او را ندیده ایم ارتباط برقرار کنیم. بعد از سلام همراه لبخنده. سوالی را مطرح کنید. بطوز مثال بگوئید :
_ معذرت میخواهم، آیا شما رستوران خوبی را در این اطراف می شناسید؟
در اینجا لازم است که در مورد دو نوع سؤال بسته و باز توضیحاتی داده شود، سؤالات بسته به سؤالاتی گفته می شود که پاسخ آنها در حد بله یا خیر بوده و یا بسیار کوتاه است. معمولا اینگونه سؤالات با کلمات “آیا، کی، کدام” شروع می شوند کتاب مال شماست؟ آیا شما در این حوالی زندگی می کنید؟ کی به اینجا آمديد؟
در عوض سؤالات باز سؤالاتی هستند که پاسخ های توصیفی یا تشریحی را بدنبال خواهند داشت :
چگونه به این کار علاقمند شديد؟
برای تعطیلات خود چه برنامه ای دارید؟
بازی فوتبال دیشب را چگونه ارزیابی می کنید؟
* به علاقمندی های طرف مقابل توجه کنید:
برای آغاز صحبت کافی است توجه کنیم فرد مقابل به چه چیزی علاقمند است. کتاب، موسیقی، شعر، طبیعت و ۰۰۰ سپس درباره موضوع مورد علاقه او پرسش هایی را مطرح کنیم. مثلا اگر وی گیتاری را با خود حمل می کند می توان از او پرسید: به نظر شما برای یاد گرفتن گیتار چه آموزشگاهی مناسب تر است؟
اگر فرد مقابل کتابی در دست دارد، به همین ترتیب می توان در باره ی کتاب، پرسش هایی را مطرح نمود و همین روش را ادامه داد: ممکن است فرد مقابل به عکاسی علاقمند باشد. پس ما باید از این فرصت در و ایجاد یک گفتگو، نهایت استفاده را ببریم:
– از شخص مقابل در حد متعارف تمجید کنید:
دیگران معمولا دارای ویژگی ها و وضعیت هایی هستند که می توان با استفاده از آنها، گفتگوی هدفمندی را آغاز کرد:
– چقدر رنگ موهای شما زیبا است.
– چقدر با دقت مطالعه می کنید.
– پیراهتان خیلی به شما می آید.
– به چه نکته جالبی اشاره کردید.
* در مورد خودتان اطلاعات دهید:
راه دیگر شکل گیری یک رابطه در قالب گفتگو این است که در ابتدا در مورد خودمان اطلاعاتی را منعکس کنیم. مثلا اینکه چه می خوانیم، چه دانشگاهی می رویم، شغلمان چیست و یا اهل کجا هستیم.
منطقی که در ورای این روش قرار دارد این است که بعضی از افراد تصور می کنند که پرسش درباره کار افراد یک نوع کنجکاوی غیز مؤدبانه یا فضولی به شمار می آید و به همین علت از معرفی و اطلاعاتی در این محدوده امتناع می ورزند. مسلما این طرز فکر راه ایجاد هر رابطه ای را مسدود می کند. باید سعی کنیم چنین سدی در روابط ما با دیگران پیش تیاید. خوب است که در قالب جمله های کوتاه، ساده و قابل فهم از خودمان اطلاعات بدهیم. برعکس اگر نخواهیم که طرف مقابل از ما اطلاعاتی داشته باشد. برای ایجاد رابطه سدی را بوجود آورده ایم که احتمالا منجر به یک رابطه اجتماعی نخواهد شد.
مرحله دوم: ادامه گفتگو
درست است که توانایی شروع یک گفتگو، شرط لازم برای ایجاد یک ارتباط دو جانبه است اما در واقع شرط کافی نیست. توانایی ادامه دادن یک گفتگو، بخش دیگری از مهارت های ارتباطی است که منجر به توانمند شدن فرد در زمینه ارتباط با دیگران می شود. مواردی نظیر:
1- فراگیری هنر گوش دادن
واقعیت این است که گوش دادن یکی از مهم ترین توانایی هایی است که هم در شروع، هم در ادامه و هم در خاتمه یک گفتگو کاربرد دارد. چرا که با گوش دادن صحیح معمولا حس خودارزشمندی در فرد مقابل ایجاد می شود و همین موضوع روند ارتباط را تسهیل می کند. وقتی که فرد توانایی لازم در این زمینه را بدست آورد موجب به وجود آمدن جو تفاهم آمیزی خواهد شد که طرفین سعی خواهند کرد نظرات یکدیگر را مد نظر قرار دهند. برای ارتقاء سطح توانایی مهارت گوش دادن نکات زیر حائز اهمیت است:
الف) خوب گوش دادن، مستلزم توجه کردن است
توجه در فرایند گوش دادن دو هدف را مد نظر دارد. اول اینکه با تمرکز بر محتوای صحبت های فرد پی ببریم که او چه می گوید و از سوی دیگر سعی کنیم احساس و هیجان گوینده را نیز درک کنیم. سهل انگاری در هر یک از این دو مورد موجب می شود که کارایی ما بعنوان عضوی از یک رابطه دو طرفه کاهش یابد. اینکه حواسمان نباشد که فرد مقابل چه می گوید و یا به حالت های احساسی وی نظیر غم، خشم، شادی، حسرت و … که ممکن است در ارتباط با صحبت های او باشد توجهی نداشته باشیم. تفاوت بین شنیدن و گوش دادن به مساله توجه باز میگردد؛ چرا که گوش دادن یک عمل عملی است که فرد آگاهانه و با تمرکز لازم به منظور ارتباط برقرار کردن، اطلاعات را دریافت می کند حال آنکه در فرایند شنیدن فرد بصورتی کاملا منفعل در معرض اصوات اطراف قرار می گیرد. از آنجائیکه ارتباط شفاهی قابل تکرار نیست، پس اگر توجهمسان منحرف شود، هیچ راهی برای تکرار تجربه از دست رفته نیست. همه ما در طول زندگی خود با گفتگوها و مکالماتی مواجه می شویم که اگر توجه ما از نوع منقطع بوده و بخشی از محتوای گفته های طرف مقابل را از دست بدهیم، حتی اگر از او بخواهیم که آنچه را که گفته تکرار کند، قطعا احساس، زبان بدنی و رفتارهای غیر کلامی او قابل تکرار نخواهد.
ب) لازمه گوش دادن فعالانه، صبور بودن است
صبر و شکیبایی در بسیاری از موارد، موجب توانمندی در فرد می شود. شاید بتوان یکی از عملی ترین مصادیق آن را توانایی در گوش دادن یافت. گاهی در موقعیت های بین فردی حرف هایی داریم که میخواهیم بلافاصله مطرح کنیم ولی طرف مقابل مشغول صحبت کردن است. وقتی که به سلاح صبر مجهز شویم، می توانیم بر خواسته خود غلبه کرده و صبورانه به گوش دادن صحبت های طرف مقابل ادامه دهیم. معمولا ضعف در گوش دادن فعالانه در افرادی وجود دارد که مایلند آنچه را گوینده میخواهد بگوید، خودشان بگویند و بدین ترتیب ناخواسته از مسئولیت خطیر گوش دادن شانه خالی می کنند. از سوی دیگر صبوری در گوش دادن در بسیاری از مواقع مانع میشود تا بحثی که دوستانه شروع شده است به یک جدل مبدل شود.
2- نشان دهید که به ادامه گفتگو علاقمندید.
علاقمندی به ادامه گفتگو، عاملی است که به سرعت توسط هر دو طرف کشف می شود اما باید چه کارهایی را انجام داد تا فرد مقابل متوجه علاقمندی ما به ادامه گفتگو شود؟ در واقع طرف مقابل با ارزیابی مجموع رفتارهای کلامی و غیرکلامی ماست که به نتیجه خواهد رسید. تماس چشمی مناسب، لبخند، گوش دادن مؤثر، حرکات بدنی نظیر تکان دادن سر و جلو رفتن گاه گاهی، تغییرات چهره ای متناسب با گفته های فرد مثلا بالا رفتن ابروها به نشانه تعجب، دنبال کردن صحبت های فرد مقابل با سؤالات مرتبط و بسیاری از رفتارهای دیگری شاخص های علاقمندی ما به ادامه گفتگو می باشد. شاید بتوان گفت که گفتار های درونی معطوف به علاقمندی، عامل اولیه فعال شدن رفتارهای علاقمندانه ما به گفتگو با دیگران است. قطعة اینکه بصورت کاملا خود آگاهانه به خود بگوییم: “من علاقمندم که این گفتگو ادامه یابد، يا “دوست دارم از این ارتباط بوجود آمده چیزی را بیاموزم” و جملاتی از این دست حتما در رفتارهای ما نمود پیدا خواهند
٣- مطرح کردن علائق خود
بهتر است برای شروع یک ارتباط و گفتگو، به علائق فرد مقابل پی ببریم. ادامه گفتگو کمک می کند تا وی نیز از علائق، نظرات و عقاید ما آگاه شود. بنابراین بهترین راه برای تداوم رابطه، این است که علایق خود را بازگو کنیم. وقتی که ما درباره این موضوعات صحبت می کنیم، در حقیقت طرف مقابل، “کلمه رمز” را خواهد یافت؛ افکار ما درباره زندگی و وقایع آن، علائق و تمایلات ما و … می تواند منشأ طرح ده ها سؤال در ذهن فرد روبرو شود و همین موضوع، سرآغاز یک داد و ستد ارتباطی است. وقتی افکار خود را با دیگران در میان می گذاریم بهتر است که خود را بجای فرد مقابل بگذاریم، چرا که ما بعنوان یک شنونده مایلیم که صحبت های فرد روبرو ساده، رسا، مرتب و منظم بیان شوند، دیگران هم طبعا همین انتظار را دارند.
۴- تغيير دادن به موقع موضوع صحبت
ادامه بیش از حد بحث روی یک موضوع معمولا مانع از شکل گیری یک ارتباط دو جانبه می شود. البته لازم است این نکته یادآوری شود که ممکن است شما با کسی در رابطه با یک موضوع ساعت های طولانی و حتی در ملاقات های مکرر بحث کنید یعنی هم بگویید و هم بشنوید ولی گاها موقعیت هایی پیش می آید که باید موضوع صحبت را تغيير داد .
مرحله سوم: پایان گفتگو
پایان دادن به یک گفتگو در ارتباطی دو جانبه بسیار حائز اهمیت است. اگر شروع ارتباط های بین فردی را به برخاستن هواپیما از سطح زمین و پرواز را به ادامه یک گفتگو تشبیه کنیم، پایان یک گفتگو همان فرود هواپیماست، که اگر فرود بدرستی انجام نشود، قطعا تمام وقت و انرژی که در دو مرحله قبل صرف شده، به هدر خواهد رفت. در برخی از مواقع هواپیمای ارتباط به درستی از زمین بلند شده و آسمان مبدأ تا مقصد را هم بدون هیچ نقص فنی طی کرده و براحتی در فرودگاه مقصد بر روی زمین می نشیند و بدین ترتیب هدف نهایی یک ارتباط بین فردی مؤثر و دو طرفه حاصل می شود ولی برخی از اوقات شما به عنوان یک خلبان گرچه که ارتباط را خوب آغاز کرده و خوب هم ادامه داده اید ولی مجبور به فرود اضطراری میشوید. پس بنابراین یک خلبان در مرحله اول پایان دادن متوجه نقش فرود در فرایند پرواز می گردد و در مرحله دوم سعی می کند که در فرود هم، مثل دیگر مراحل تسلط لازم را بدست آورد.
بکار بردن نکات زیر به ما کمک می کند تا به یک گفتگو و یا ارتباط بین فردی به شیوه ای مناسب، خاتمه دهیم:
1- با یک احساس خوشایند دو طرفه گفتگو را خاتمه دهید
مهارت های ارتباطی در دو سطح کاربرد دارد، بخشی از ارتباطات موقتی و گذرا هستند که به احتمال زیاد در آینده تکرار نخواهند شد. مانند دو مسافر بدون اینکه همدیگر را از قبل بشناسند، در یک اتوبوس با هم
همسفر شده اند. دسته ای دیگر از ارتباطات، ارتباطات دائم و عمیقی هستند که از گذشته شروع شده و به احتمال زیاد تا آینده هم ادامه خواهند داشت مانند ارتباط با اعضاء خانواده و دوستان صمیمی. گرچه یکی از کارکردهای مهارت های ارتباطی، تبدیل ارتباطات گذرا به ارتباطات دائمی است، اما در هر صورت باید بتوانیم هر دو نوع این ارتباطات را با پایانی خوش به اتمام برسانیم. چه در اتاق انتظار دندانپزشک با فردی مشغول صحبت شویم و چه با دوستمان در حال گفتگو باشیم، ایجاد احساس خوب در خاتمه گفتگو علاوه بر اینکه بسه احتمال زیاد تداوم ارتباط را بدنبال خواهد داشت، شاخصی است که نشان می دهد شما و طرف مقابل گوینده و شنونده کارآمدی بوده اید:
– از آشنایی با شما خوشحال شدم.
– امیدوارم که مجددا شما را ملاقات کنم.
– از صحبت های شما استفاده زیادی کردم.
– از صحبت کردن با شما انرژی گرفتم.
جملات فوق، نمونه جمله هایی هستند که در خاتمه گفتگو با افراد ناآشنا رضایت و احساس خوب را آشکار می کند و چون از فرد مقابل تمجید کرده ایم به احتمال زیاد همین حالت هم در او بوجود خواهد آمد البته ممکن است این انتقاد مطرح شود که بکار بردن اینگونه جملات تضمین کننده ایجاد احساس خوب در فرد مقابل نیست. در پاسخ باید گفت که اولا احساس رضایت طرفین در یک ارتباط، مسأله ای نیست که ناگهان در پایان یک گفتگو، نمایان شود بلکه این احساس نتیجه ای است از یک شروع و ادامه رضایت برانگیز آن و اگر این مراحل به درستی طی نشده باشند، شاید انتظار احساس خوب در فرد مقابل توقع نابجایی باشد. دوم اینکه حتی اگر ما نتوانسته باشیم که ارتباط مناسبی را به جریان بیندازیم باز هم بکار بردن اینگونه جملات شدت احساس ناخوشایند فرد را کم کرده و او با حالت بهتری از ما جدا می شود.
– چقدر اطلاعات خوبی در این مورد داششی ولی به نظر من باز هم باید با هم حرف بزنیم .
– ممنون که به حرف هایم گوش کردی.
– جدا که شنونده خوبی هستید.
۲- به رفتارهای غیر کلامی فرد مقابل توجه کنید
اهمیت رفتارهای غیر کلامی اگر بیشتر از رفتارهای کلامی نباشد، قطعا کمتر نیست. وقتی که افراد از یک گفتگو خسته می شوند معمولا خستگی خود را با زبان بدن ” بیان می کنند. قطع تماس چشمی آنها با شما، صحبت نکردن، پسه ساعت نگاه کردن، این پا و آن پسا شدن، بروز احساسات ناخوشایند در چهره، با دست ضرب گرفتن، تکان دادن صندلی، با جاکلیدی خود بازی کردن از جمله رفتارهایی هستند که به محض مشاهده آنها باید به گفتگو پایان داد. ضمن اینکه فراموش نکنیم در روابط بین فردی نوع اول بروز این حرکات بسیار شایع تر از روابط بین فردی نوع دوم است و طولانی شدن گفتگو در ملاقات های اولیه قطعا بوجود آورنده این گونه رفتارها خواهد شد.
3- نقش فعال تری را در خاتمه گفتگو به عهده بگیرید
فرد مقابل ما ممکن است به دو علت نتواند که به گفتگو خاتمه دهد. ممکن است تصور کند که پایان دادن از طرف خودش باعث ناراحتی ما می شود و دیگر اینکه متوجه علایم صادر شده از طرف ما در جهت پایان دادن به گفتگو نباشند. بنابراین در هر دو حالت، این ما هستیم که می توانیم در موقعیت مناسب به گفتگو خاتمه دهیم.
مرکز مشاوره دیدار 02188893258
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com