در اختلال شخصیت مرزی (BPD) فرد از نه رفتار احتمالی حداقل پنج مورد را نشان می دهد :
تلاش شتاب زده برای اجتناب از رها شدن، روابط بی ثبات و شدید.
اختلال هویت، تکانشگری در زمینه هایی نظیر آمیزش جنسی، خرج کردن، یا رانندگی بی باک.
رفتار خودکشی گرای مکرر، بی ثباتی عاطفی، احساس پوچی مزمن.
مشکل کنترل خشم، و احساس گاه و بیگاه پارانویا یا نشانه های تجزیه ای.
افراد مبتلا به این اختلال به دیگران اتکا می کنند تا به آنها کمک کنند.
احساس کامل بودن کنند. حتی بعد از اینکه آنها دوره جستجوی هویت در نوجوانی را پشت سر گذاشته اند.
نا امن می مانند و درباره هدف های زندگی خود سردرگم هستند.
متأسفانه، هر چه آنها بیشتر سعی میکنند نزدیکی دیگران را جلب کنند، این افراد را بیشتر از خود دور می کنند.
در نتیجه، احساس ناراحتی آنها فقط شدیدتر می شود و به طور فزاینده ای پرتوقع، دمدمی، و بی باک می شوند.
به این طریق، نشانه های این اختلال تداوم می یابند و به قدری شدید می شوند که فرد به بستری شدن نیاز پیدا می کند.
اصطلاحی که متخصصان اغلب برای توصیف شیوه ای که افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به کار می برند:
«دو نیمگی» است.
این بدان معنی است که دلمشغولی آنها به جلب احساسات محبت، هنگامی که محبت از آنها دریغ می شود، به راحتی می تواند به خشم و نفرت شدید تبدیل شود.
امکان دارد که آنها این دو مقولگی همه چیز خوب در برابر همه چیز بد را به تجربیات و افراد دیگر تعميم دهند.
ناامیدی شدید می تواند باعت شود که آنها ژست های خودکشی بگیرند.
این برای جلب توجه یا کسب احساس واقعی بودن ناشی از درد جسمانی است که این عمل موجب آن می شود.
این «شبه خودکشی ها» ممکن است به بستری شدن منجر شوند.
در آنجا متخصصان بالینی پی می برند که این عمل در واقع، ژست و نه میل واقعی به مردن بوده است.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با گذشت زمان، حداقل از نظر شدت نشانه های شان، بهبود می یابند.
گرچه آنها کندتر از افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی یا اختلالات شخصیت دیگر بهبود یافته بودند.
عملکرد اجتماعی کلی و نمرات ارزیابی کلی عملکرد آنها با گذشت زمان پایین تر از افراد مبتلا به اختلالات شخصیت دیگر بودند.
بنابراین، گر چه افراد مبتلا به این اختلال ممکن است از لحاظ اختلال روان پزشکی خود، بهبود عملکرد را تجربه کند.
اما وقتی اشتغال و روابط میان فردی مطرح باشد، چالش انگیز می مانند .
میزان شیوع اختلال شخصیت مرزی در طول عمر در ایالات متحده، ۷ درصد است.
این میزان در بیمارستان های روانپزشکی و محیط های سرپایی جامعه خیلی بالاتر است (۱۵تا 20 درصد).
یک زمانی، پژوهشگران باور داشتند که زنان بیشتر از مردان احتمال دارد که به اختلال شخصیت مرزی مبتلا باشند.
اما اکنون میزان شیوع بین جنسیت ها را برابر می دانند.
با این حال در نشانه های خاص اختلال شخصیت مرزی تفاوت های جنسیتی وجود دارد.
مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بیشتر احتمال دارد که اختلال مصرف مواد و ویژگی های شخصیت ضد اجتماعی داشته باشند.
زنان میزان بالاتر اختلالات خلقی و اضطرابی، اختلالات خوردن، و اختلال استرس پس از آسیب دارند.
ملاک های 5-DSM برای اختلال شخصیت مرزی
- الگوی فراگیر بی ثباتی روابط میان فردی، خودانگاره، و عواطف، و تکانشگری محسوس که در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد به طوری که با پنج (یا تعداد بیشتری) از موارد زیر نمایان می شود:
- تلاشهای شتاب زده برای اجتناب از رها شدن واقعی یا خیالی.
- الگوی روابط میان فردی بی ثبات و شدید که با نوسان کردن بین دو حد افراط آرمانی کردن و کوچک شمردن مشخص می شود.
- اختلال هویت: خودانگاره یا خودپنداره که به طور محسوس و دایمی بی ثبات است .
- تکانشگری در حداقل دو زمینه که به صورت بالقوه به خود صدمه می زند.
- رفتار، ژستها، یا تهدیدهای خودکشی گرا یا رفتار جرح خویشتن مکرر.
- بی ثباتی عاطفی ناشی از واکنش پذیری محسوس خلق.
- احساسات پوچی مزمن .
- خشم نامناسب و شدید یا مشکل کنترل کردن خشم.
- اندیشه پردازی پارانوئید موقتی، مرتبط با استرس یا نشانه های تجزیه ای شدید.
مورد کوتاه «اختلال شخصیت مرزی»
الیزا، مدیر حسابداری ۲۸ ساله ای است که سابقه طولانی مشکلات میان فردی دارد.
همکاران او در اداره، وی را شدید دمدمی و غیرقابل پیش بینی می دانند.
او برخی روزها شاد و سرحال است، اما در روزهای دیگر، خشم غیر قابل کنترل دارد.
همکاران او از نگرش بی ثبات وی نسبت به مدیران شگفت زده می شوند.
او بین آرمانی کردن و خوار شمردن آنها در نوسان است.
برای مثال، او یک روز در مورد «ذکاوت» مدیر خود لاف می زند، ولی روز بعد، او را به باد انتقاد می گیرد.
همکاران ليزا از او فاصله می گیرند، زیرا از توقعات مداوم وی برای توجه به تنگ آمده اند.
او همچنین به خاطر روابط جنسی بی بند و بار با افراد گوناگون، در اداره شهرت دارد.
او چند بار به دلیل دخالت های بیجا در زندگی خصوصی مراجعان خود توبیخ شده است.
یک روز بعد از گم کردن یکی از صورتحساب های خود به قدری آشفته شد که مچ دست خود را برید.
این واقعه موجب شد که مدیر به او اصرار کند که در صدد کمک حرفه ای برآید.