افرادی که اختلالات خوردن دارند، اختلال مداوم خوردن و رفتار مرتبط با خوردن را تجربه می کنند که به تغییراتی در مصرف یا جذب غذا مجر می شود. این اختلالات،عملکرد جسمانی و روانی – اجتماعی فرد را به طور قابل ملاحظه ای مختل میکنند.
ویژگی های بی اشتهایی عصبی
متخصصان بالینی در صورتی فرد را مبتلا به بی اشتهایی عصبی تشخیص می دهند که او سه نوع نشانه را آشکار سازد: خوردن به شدت محدود، که باعث می شود فرد وزن بسیار کم داشته باشد، ترس شدید و غیرواقع بینانه از چاق شدن یا افزایش وزن، و خودپنداره آشفته در مورد شکل یا وزن بدن. به عبارت دیگر، افراد مبتلا به این اختلال، مصرف غذای خود را محدود می کنند، دلمشغول چاق شدن می شوند، و احساس می کنند که چاق هستند، با اینکه ممکن است به طور جدی لاغر باشند. DSM-IV-TR از ترس شدید افزایش وزن به عنوان ملاک استفاده کرده بود، اما 5-DSM بر «رفتار مداومی که در افزایش وزن اختلال ایجاد میکند»تأکید می کند. متخصصان بالینی در چارچوب طبقه بی اشتهایی عصبی، ممکن است افراد را به صورت «نوع محدودکننده»، به این معنی که آنها پرخوری نمی کنند، و «نوع پرخوری/ پاکسازی» ، بدین معنی که پرخوری می کنند، طبقه بندی کنند.
کمبود مواد مغذی که در افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی روی می دهد باعث می شود که آنها دچار یک رشته تغییرات سلامتی شوند که برخی از آنها می توانند مهلک باشند. استخوانها،عضلات، مو و ناخن های آنها ضعیف و ترد می شوند. آنها دچار فشار خون پایین، کندی تنفس و ضربان قلب، سستی و بیحالی و خستگی می شوند. دستگاه معدی – روده ای آنها به صورت غیر عادی کار می کند و ممکن است نابارور شوند. از همه جدی تر، قلب و مغز آنها صدمه می بینند و ممکن است دچار نارسایی اندامی متعدد شوند. این تغییرات می توانند عواقب مهلکی داشته باشند. پیگیری ۳۵ ساله بیش از ۵۰۰ فرد مبتلا به بی اشتهایی عصبی میزان مرگ و میر ۴ / ۴ درصد را به بار آورد (میلر و همکاران، ۲۰۰۵). گرچه اکثر مرگ های ناشی بی اشتهایی عصبی در جوانان روی می دهند، اما تحقیقی در نروژ در مورد مرگ های مرتبط با بی اشتهایی عصبی معلوم کرد که ۴۳ درصد از مرگ ها، در زنان ۶۵ ساله و بالاتر روی داده اند.(ریز و همکاران، ۲۰۰۵). زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی فقط در اثر عوارض اختلال خود نمی میرند، بلکه در اثر خودکشی فوت می کنند. بالاترین میزان اقدامات خودکشی (۲۵ درصد) در زنانی روی می دهد که افسردگی همزمان و نوع پرخوری / پاکسازی این اختلال را دارند (فورکانو و همکاران، ۲۰۱۱).
افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی در تصویر بدن خود اختلال دارند. آنها از بدن خود راضی نیستند و معتقدند که بدنشان بزرگتر از اندازه واقعی است. در یک تحقیق fMRI ، زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی، الگوهای برانگیختگی متمایز در مناطقی از مغز را نشان دادند که درگیر پردازش اطلاعات هستند (مهر و همکاران، ۲۰۱۰). همچنین به نظر می رسد که زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی هنگامی که بدن زنان دیگر را می بینند، به فرایندهای مقایسه اجتماعی می پردازند. یک تحقیق fMRI فعال سازی سیستم لیمبیک زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی را هنگامی که بدن خود و بدن زنان دیگر را می دیدند، مقایسه کرد. بادامۀ آنها هنگام دیدن بدن زنان دیگر، فعال سازی بیشتری نشان داد (وکس و همکاران، ۲۰۱۰) شیوع بی اشتهایی عصبی در طول عمر در زنان، 0/9درصد و در مردان، 0/3 درصد است. به علاوه، افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی، میزان بالاتر اختلالات خلقی، اضطراب، کنترل تکانه، و مصرف مواد دارند. اکثر افرادی که بین سال های نوجوانی و اوایل ۲۰ تا ۳۰ سالگی دچار بی اشتهایی عصبی می شوند، به مدت 1/7 سال این اختلال را دارند. مردان ۲۵ درصد شیوع کمتر از زنان دارند (هودسون، هیریپی، پاپ، و کسلر، ۲۰۰۷).
ملاک های 5-DSM برای بی اشتهایی عصبی
1. محدودیت مصرف انرژی نسبت به نیازمندیها که به وزن بدن بسیار کم با توجه به سن، جنسیت، مسیر رشد، و سلامت جسمانی منجر می شود. وزن بسیار کم به صورت وزنی تعریف شده که کمتر از حداقل طبیعی
یا در مورد کودکان و نوجوانان کمتر از حداقل مورد انتظار است .
2. ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن، یا رفتار مداومی که در افزایش وزن اختلال ایجاد می کند. با اینکه فرد وزن بسیار کمی دارد.
3. اختلال در نحوه ای که فرد وزن یا شکل بدنش را احساس می کند. تاثیر بی مورد وزن یا شکل بدن بر ارزیابی از خویشتن. یا عدم تشخیص مداوم جدی بودن کم وزنی کنونی.
{مورد کوتاه «بی اشتهایی عصبی نوع محدودکننده»
لورین دانشجوی ۱۸ ساله سال اول کالج است. او از زمانی که خانه را برای رفتن به کالج ترک کرده، به طور پیوسته وزن خود را کاهش داده است. او در آغاز می خواست چند کیلو از وزن خود را کم کند، چون فکر می کرد او را زیباتر خواهد کرد. او خوردن در کافه تریا را متوقف کرد، زیرا خیلی غذاهای نشاسته دار عرضه می کرد و به جای آن، تصمیم گرفت غذاهای کم کالری خودش را آماده کند. او ظرف ۲ ماه، دلمشغول رژیم گرفتن و ورزش شد، چون می ترسید ممکن است وزنش بالا برود و چاق شود. قاعدگی او متوقف شد، و وزن او از ۴۹ کیلو به ۳۶ کیلو کاهش یافت. لورين بدون توجه به ابراز نگرانی مکرر دوستانش که او خیلی نحیف به نظر می رسد، اصرار داشت که چاق است. وقتی او برای تعطیلات عید شکرگزاری به خانه رفت، والدینش به قدری نگران شدند که اصرار کردند به یک متخصص مراجعه کند.}
ویژگیهای پرخوری عصبی
افراد مبتلا به اختلال خوردن پرخوری عصبی به پرخوری می پردازند که در طول آن، مقدار بیش از اندازه غذا، ظرف مدت زمان کوتاه (مثلا ۲ ساعت) می خورند. آنها در مدت این دوره ها احساس فقدان کنترل می کنند که باعث می شود احساس کنند نمی توانند خوردن را متوقف کرده یا مقدار غذایی که می خورند، تنظیم کنند. آنها برای اینکه از افزایش وزن اجتناب کنند، بعدا به پاکسازی می پردازند که در طول آن، از طریق روش هایی مانند استفراغ عمدی، سوء مصرف ملین ها، مدرات یا داروهای دیگر، و روزه گرفتن با ورزش مفرط، کالری های اضافی را جبران می کنند. آنها علاوه بر انجام دادن این رفتارها، ارزیابی از خودشان را بر مبنای اینکه چقدر وزن دارند و شکل بدنشان استوار می کنند. برای اینکه فرد مبتلا به پرخوری عصبی تشخیص داده شود، این دوره ها نباید منحصرا در طول دوره های بی اشتهایی عصبی روی دهند.
افراد مبتلا به پرخوری عصبی ممکن است هفته ای یک بار به پرخوری و پاکسازی بپردازند (ويلسون و سیسکو، ۲۰۰۹). قبلا متخصصان بالینی که تشخیص پرخوری عصبی می دادند انواع فرعی «پاکسازی» یا «غیرپاکسازی» را از هم متمایز می کردند. در DSM-IV-TR ، افرادی که مبتلا به نوع پاکسازی تشخیص داده می شدند، آنهایی بودند که استفراغ عمدی و از تنقيه استفاده می کردند یا داروهای ملین یا مدرات مصرف می نمودند. آنهایی که مورد تشخیص نوع غیر پاکسازی قرار می گرفتند، به صورت افرادی در نظر گرفته می شدند که سعی می کردند با روزه گرفتن با انجام دادن ورزش مفرط، آنچه را که می خوردند جبران کنند. اما مؤلفان 5-DSM به شواهدی دست یافتند که نشان می دادند این تمایز معتبری نیست و این انواع فرعی را حذف کردند.
افراد مبتلا به پرخوری عصبی دچار مشکلات جسمانی متعدد می شوند که جدی ترین آنها در رابطه با پاکسازی روی می دهند. برای مثال، شربت ipecac ، دارویی که افراد برای استفراع استفاده می کنند، در صورتی که به طور منظم و به مقدار زیاد مصرف شود، عواقب مسموم کننده جدی دارد. افرادی که به طور مکرر استفراغ می کنند، دچار پوسیدگی دندان نیز می شوند، زیرا مواد استفراغ آور بسیار اسیدی هستند. ملین ها، مدرات، و قرص های رژیمی که افراد مبتلا به پرخوری عصبی مصرف می کنند نیز می توانند عواقب مسموم کننده داشته باشند. برخی افراد مبتلا به پرخوری عصبی به رفتارهای زیان آوری مانند استفاده از تنقيه، استفراغ و بعد دوباره خوردن غذا، یا استفاده مفرط از سونا برای کاهش دادن وزن نیز می پردازند. علاوه بر عوارض آب زدایی که پرخوری و پاکسازی ایجاد می کنند، افراد مبتلا به پرخوری عصبی در معرض خطر صدمه معدی – روده ای دایمی، احتباس آب در دست ها و پاها، و تباهی عضله ی قلب یا از دست رفتن دریچه قلب نیز قرار دارند.
شیوع پرخوری عصبی در طول عمر، 1/5 درصد در زنان و 0/5 درصد در مردان است. پژوهشگران برآورد می کند که شیوع پرخوری عصبی در هر زمانی در دختران دانشجو ۱٫۳ درصد است. اما پرخوری (8/5 درصد)، روزه گرفتن (8/1 درصد) و ورزش مفرط (۱۴/۹ درصد) شایع تر هستند. اکثر دختران دانشجو (59/7 درصد) درباره وزن و شکل بدن خود نگرانی دارند. این برآوردها طي مدت ۱۵ سال، از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۴، نسبتا ثابت مانده اند. الگوهای خوردن معیوب در کالج با گذشت زمان بهبود می یابند. پیگیری ۲۰ ساله نمونه دانشجویان مرد و زن نشان داد که 7۵ درصد در اوایل میانسالی، دیگر نشانه های این اختلال را نداشتند. با این حال، 4/5 درصد هنوز اختلال خوردن قابل ملاحظه بالینی داشتند (کیل، گراونر، جوینر و هت، ۲۰۱۰)
گرچه پرخوری عصبی در زنان بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و در بین آنها شایع تر است، اما مردان نیز دچار این اختلال می شوند. زمینه یابی آنلاین ۶۵۰۰ عضو یک سازمان حفظ سلامتی معلوم کرد که درصد قابل ملاحظه ای از مردان، دوره هایی از خوردن کنترل نشده (۲۰ درصد). پرخوری حداقل یک بار (۸ درصد)، روزه گرفتن (۴ درصد)، ملین ها (۳ درصد)، ورزش مفرط (۶ درصد)، وارسی بدن (۹ درصد) داشته اند. زنان بیشتر از مردان احتمال دارد که تقریبا تمام این رفتارها را نشان دهند، اما در استفاده از ملین ها و ورزش مفرط برای اجتناب از افزایش وزن بعد از یک دوره پرخوری، تفاوت های جنسیتی قابل ملاحظه ای وجود نداشت (استریگل – مور و همکاران، ۲۰۰۹).
ملاک های 5-DSM برای پرخوری عصبی
1. دوره های مکرر پرخوری. دوره ی پرخوری با هر دو مورد زیر مشخص می شود:
- خوردن، در مدت زمان مجزا (مثلا ظرف هر دوره ۲ ساعته)، با مقدار غذایی که قطعا بیشتر از آن است که اغلب افراد در مدت زمان مشابه تحت شرایط مشابه، خواهند خورد .
- احساس نداشتن کنترل بر خوردن در طول دوره (مثلا احساس اینکه فرد نمی تواند خوردن را متوقف کند یا آنچه را که می خورد و اینکه چقدر می خورد، کنترل کند).
2. رفتارهای نامناسب جبرانی مکرر به منظور پیشگیری از افزایش وزن، مانند استفراغ عمدی، سوء مصرف ملین ها، مدرات یا داروهای دیگر، روزه گرفتن یا ورزش بیش از حد.
3. پرخوری و رفتارهای جبرانی نامناسب هر دو به طور متوسط، حداقل هفته ای یک بار به مدت ۳ ماه روی می دهند.
4. ارزیابی خود، بی جهت تحت تأثیر شکل و وزن بدن قرار دارد.
5. این اختلال منحصرا در طول دوره های بی اشتهایی عصبی روی نمی دهد.
مورد کوتاه «پرخوری عصبی»
سینتيا معلم باله ۲۶ ساله، از نرجرای با وزن خود دست به گربان بوده است. مشکل اصلی سینتیا علاقه شدید به کربوهیدرات های پرکالری بوده است. او معمولا انواع شیرینی جات را پرخوری میکند و بعد خود را وادار به استفراغ می نماید. او ظرف چند سال، در اثر پرخوری پاکسازی مکرر، به انواع مشکلات جسمانی مبتلا شده است. او کیفیت روزهای خود را برحسب اینکه چقدر به نظر خودش در آینه «چاق» و یا لاغر به نظر می رسد ارزیابی می کند.}
اختلال پرخوری
اختلال پرخوری تشخیص جدیدی است که به 5-DSM اضافه شده و افرادی را شامل می شود که در دوره زمانی مجزا پرخوری میکنند، بر خوردن خویش کنترل ندارند، و حداقلی دوبار در هفته به مدت ۶ ماه به پرخوری می پردازند. برای اینکه پرخوری ها برای تشخیص اختلال پرخوری واجد شرایط باشند باید با مصرف غذای زیاد، خوردن بعد از نقطه ی احساس سیری کامل یا گرسنگی، خوردن در حالی که فرد تنهاست، و احساس نفرت از خود یا گناه بعد از پرخوری روی دهند. چون پرخوری همراه با رفتارهای جبرانی روی نمی دهد، احتمال دارد که افراد مبتلا به این اختلال وزن قابل ملاحظه ای کسب کنند.
ملاکهای 5-DSM برای اختلال پرخوری
1.دوره های مکرر پرخوری. دورہ پرخوری با هر دو مورد زیر مشخص می شود:
- خوردن در مدت زمان مجزا (مثلا ظرف هر 2 ساعت) با مقدار غذایی که قطعا بیشتر از آن است که اغلب افراد در مدت زمان مشابه و تحت شرایط مشابه می خورن
- احساس نداشتن کنترل بر خوردن در طول دوره (مثل احساس اینکه فرد نمی تواند خوردن را متوقف کرده یا چه مقدار بخورد را کنترل کند).
2. دورههای پرخوری با سه مورد نزیر (یا بیشتر)، ارتباط دارند:
- خوردن خیلی سریع تر از معمول .
- خوردن تا زمانی که فرد احساس کند به طور ناراحت کننده ای سیر است.
- خوردن مقادیر زیادی غذا هنگامی که فرد احساس می کند از لحاظ جسمانی گرسنه نیست.
- خوردن در تنهایی به علت احساس شرمندگی از اینکه فرد چه مقدار می خورد.
- احساس انزجار از خود، افسردگی ، یا احساس گناه زیاد پس از آن.
3.در رابطه با پرخوری ناراحتی محسوس وجود دارد.
4. پرخوری به طور متوسط حداقل یک بار در هفته به مدت 3 ماه روی می دهد.
5. پرخوری با استفاده مکرر از رفتار جبرانی نامناسب همچون در پرخوری عصبی، ارتباط ندارد و منحصرا در طول دوره ی پرخوری عصبی یا بی اشتهایی عصبی روی نمی دهد.
مرکز مشاوره دیدار ( بالاتر از میدان ولیعصر، نرسیده به خیابان ولیعصر، ساختمان پرستو، 88893258)
http://t.me/clinicdeedar
www.clinicdeedar.com