اختلال بدشکلی بدن
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن (BDD) دلمشغول این فکر هستند که قسمتی از بدن آنها زشت یا معیوب است.
اشتغال ذهنی آنها خیلی فراتر از نارضایتی معمولی است که خیل افراد در مورد جثه و شکل بدن یا ظاهر قسمتی از بدنشان احساس می کنند.
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن ممکن است دائما خود را وارسی کنند، در حد افراطی خود را آرایش کنند، یا همواره در مورد اینکه چگونه به نظر می رسند از دیگران اطمینان آفرینی بخواهند.
آنها صرفا خود را خیلی چاق یا خیلی سنگین وزن نمی دانند، بلکه ممکن است باور داشته باشند که هیکل آنها خیلی کوچک است یا به قدر کافی عضلانی نیست.
گرچه بالغ بر ۲۹ درصد دانشجویان به تصویر بدن خود اشتغال ذهنی دارند.
فقط ۱۴ درصد که اشتغال ذهنی دارند ملاک های اختلال بدشکلی بدن را برآورده می کنند.
در مجموع در هر مقطعی از زمان،2/5 درصد زنان و ۲ / ۲ درصد مردان ملاک های اختلال بدشکلی بدن را برآورده می کنند،
هرچند که مردان ممکن است در مورد نشانه های خود بیشتر از زنان ناراحت باشند.
نواحی بسیار رایج که آنها را نگران می کنند شامل
پوست، مو، و بینی هستند.
با این حال، مردان به احتمال بیشتری در مورد هیکل و نازک شدن مو نگران هستند.
زنان در مورد وزن و کفل های خود بیشتر نگرانی دارند.
اختلال بدشکلی بدن اغلب با اختلال افسردگی اساسی، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس فکری – عملی، و اختلالات خوردن همراه است.
بالغ بر یک سوم ممکن است هذیانی باشند، نظیر اینکه متقاعد شده باشند که دیگران در مورد نقص خیالی در ظاهر آنها صحبت می کنند یا به آن می خندند.
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن میزان خودکشی به انجام رسیده ای دارند که ۴۵ برابر بیشتر از کل جمعیت در ایالات متحده است .
ملاک های 5-DSM برای اختلال بدشکلی بدن
- اشتغال ذهنی به یک یا چند نقص یا عیب خیالی در ظاهر بدن که از نظر دیگران قابل مشاهده نیستند یا جزئی به نظر می رسند.
- در مقطعی در طول دوره این بیماری، فرد رفتارهای مکرر (مثل وارسی کردن در آینه ، آرایش مفرط، پوست کنی، اطمینان خواهی) یا اعمال ذهنی (مثل مقایسه کردن ظاهر خودش با ظاهر دیگران) در پاسخ به نگرانی هایی درباره ظاهر. انجام داده است .
- این اشتغال ذهنی ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگر عملکرد ایجاد می کند و این اشتغال ذهنی به ظاهر، با نگرانی هایی درباره چاقی یا وزن بدن در افرادی که نشانه های آنها ملاکهای شخصی اختلال خوردن را برآورده می کنند بهتر توجیه نمی شود.
مشخص کنید اگر:
همراه با بدشکلی عضله :
فرد دلمشغول این فکر است که هیکل او خیلی کوچک است یا به قدر کافی عضلانی نیست.
حتی اگر فرد دلمشغول قسمت های دیگر بدن باشد، که اغلب چنین است، این شاخص مورد استفاده قرار میگیرد.
مشخصی کنید اگر:
به درجه بینش نسبت به عقاید اختلال بدشکلی بدن اشاره کنید (مثل «من زشت به نظر می آیم،» یا «من بدشکل به نظر می رسم »).
همراه با بینش خوب یا نسبتا خوب :
فرد تشخیص می دهد که عقاید اختلال بدشکلی بدن قطعا یا احتمالا درست نیستند یا ممکن است درست باشد یا نباشند.
همراه با بینش ضعیف:
فرد فکر می کند که عقاید اختلال بدشکلی بدن احتمالا درست هستند.
همراه با فقدان بینش / عقاید هذیانی :
فرد کاملا متقاعد شده که عقاید اختلال بدشکلی بدن درست هستند.
درمان
دارو درمانی
درمان از دیدگاه زیستی، داروها، مخصوصا SSRI ها را شامل می شود .
میتوانند نشانه های مرتبط با افسردگی و اضطراب و وسواس های اختلال بدشکلی بدن را کاهش دهند.
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بعد از این که داروهای SSRI را مصرف کردند
می توانند کیفیت زندگی، عملکرد کلی و بینش بهتری در مورد اختلال خود داشته باشند.
گرچه داروها میتوانند به بهبود نشانه های اختلال بدشکلی بدن کمک کنند،
ولی به مؤلفه های شناختی این اختلال رسیدگی نمی کنند.
ما افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن را به صورتی که آمادگی زیستی دارند در نظر میگیریم،
اما آنچه در شکل گیری این اختلال اهمیت دارد، تجربیاتی است که آنها در نوجوانی داشته اند
مانند مسخره شدن به خاطر ظاهرشان یا حساس شدن به شیوه دیگر، مخصوصا نسبت به طرد.
درمان شناختی
وقتی آنها به این باور می رسند که ظاهر بدنشان معیوب است.
به این عقیده اشتغال ذهنی پیدا می کنند.
یعنی فرایندهای شناختی زیربنای اختلال بدشکلی بدن، توجه متمرکز بر خود افراطی در مورد تصویر منفی از بدن است.
تشريفات وارسی کردن موقتا اضطراب آنها را کاهش می دهد.
اشتغال های ذهنی آنان را تقویت می کنند.
همچنین آنها یاد می گیرند از بودن با دیگران خودداری کنند، که این نیز وظیفه تقویت را برعهده دارد.
متخصصان بالینی درمانجویان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن را از دیدگاه شناختی، رفتاری درمان می کنند.
به آنها کمک می نمایند تا بفهمند ظاهر فقط یک جنبه از هویت آنهاست .
در عین حال، فرض های آنها را که ظاهرشان معیوب است، به چالش می طلبند.
امکان دارد متخصصان بالینی پیشگیری از پاسخ و مواجهه را نیز به کار برند.
ما می توانیم به طور همزمان از بازسازی شناختی نیز استفاده کنیم.
درمانجویان خود را در آینه نگاه می کنند و در عین حال افکار خود را در مورد آنچه می بینند تغییر می دهند.
درمان میان فردی می تواند به این افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن کمک کند.
راهبردهای بهتری را برای رسیدگی کردن به ناراحتی که در روابط خود با دیگران احساس می کنند پرورش دهند، و علاوه بر آن، به عزت نفس و خلق افسرده خود رسیدگی کنند.