اضطراب در کودکان چگونه به نظر می رسد؟
زمانی که کودکان اضطراب را تجربه می کنند، احتمالا اعلام می کنند که اضطراب، آنها را به سه طریق تحت تأثیر قرار می دهد:
اول، اضطراب در فرایندهای ذهنی یا افکاری که آنها دارند، تجربه می شود.
کودکان مضطرب افکاری دارند که حول بعضی از خطرات و تهدیدها دور می زند.
برای مثال:
آنها ممکن است نگران باشند که صدمه ببینند، یا اینکه مورد تمسخر واقع شوند.
دوم، اضطراب به صورت جسمانی در بدن تجربه می شود.
زمانی که یک کودک مضطرب می شود، بدنش بیشتر برانگیخته می شود.
تحقیقات، اغلب با عنوان پاسخ جنگ – یاگریز به این موضوع اشاره می کنند.
زیرا هدف آن کمک در محافظت از افراد به وسیله آماده کردن آنها برای مبارزه با فرار از خطر بالقوه می باشد.
پاسخ جنگ و گریز عبارت است از تغییراتی از قبیل تپش قلب بالا، افزایش تنفس، عرق کردن و حالت تهوع.
بنابراین، در هنگام نگرانی، کودکان مضطرب ممکن است از دل درد، سردرد، قی کردن، اسهال و یا خستگی شکایت کنند.
سوم و شاید مهم ترین، اضطراب، رفتار کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد.
زمانی که کودکان مضطرب هستند، ممکن است بی حرکت شوند، گریه کنند، بیقرار شوند، قدم رو بزنند، بچسبند یا بلرزند.
به علاوه، اضطراب معمولا در برگیرنده انواعی از اجتناب ها می باشد:
اجتناب آشکار ( مثل اجتناب از بردن آشغال به بیرون از منزل در تاریکی).
اجتناب ماهرانه تری ( برای مثال، در یک مهمانی به اجرای موسیقی کمک می کند بنابراین مجبور نیست با کسی حرف بزند) باشد.
میزان اضطراب از کودکی به کودک دیگر متفاوت است.
بعضی از کودکان از یک یا دو چیز می ترسند.
برای مثال، یک کودک ممکن است به طور کلی با اعتماد به نفس و برونگرا باشد ولی واقعا از اینکه با چراغ خاموش بخوابد، می ترسد.
در انتهای دیگر پیوستار، بعضی از کودکان احتمال دارد درباره بسیاری حوزه های زندگی نگران باشند .
ممکن است به طور کلی عصبی یا حساس به نظر برسند.
برای مثال، کودکی ممکن است درباره هر موقعیت جدیدی نگران بشود؛
از ملاقات کودکان جدید بترسد؛ از سگ، عنکبوت و تاریکی بترسد.
همچنین الگوهای اضطرابی شایع مشخصی وجود دارند که ما بارها دیده ایم و آنها را در ادامه بخش توضیح خواهیم داد.
ترس های خاص (فوبیا)
کودکی که دارای یک ترس خاص است از یک موقعیت یا شی خاص می ترسد.
معمولا خیلی تلاش میکند تا از تماس با چیزی که او را می ترساند، اجتناب کند.
تعدادی از فوبیاهای شایع عبارتند از تاریکی، سگ، ارتفاع، عنکبوت، طوفان و تزریق..
اضطراب جدایی
اضطراب جدایی ، ترس از دور بودن از مراقب اصلی، اغلب مادر کودک می باشد.
کودکان دارای اضطراب جدایی هنگامی که مجبورند به هر دلیلی از مراقب اصلی خود جدا شوند، ناراحت و آشفته می گردند.
در موارد شدید آنها ممکن است والد را از اتاقی به اتاق دیگر دنبال کنند تا حتی از دید والدشان بیرون نروند.
به صورت شایع تری، این کودکان از رفتن به مدرسه اجتناب میکنند، وقتی که والدینشان قصد بیرون رفتن دارند ناراحت می شوند.
قبول نمی کنند در منزل افراد دیگر بخوابند و تلاش می کنند والدینشان را همیشه در کنار خودشان نگه دارند.
تعدادی از کودکان هنگام جدایی، دل درد یا دیگر مشکلات جسمانی را گزارش میکنند.
بسیاری از آنها هنگامی که تهدید به جدایی می شوند، قشقرق راه می اندازند.
به نظر می رسد دلیل این رفتار، ترس از این باشد که اتفاق وحشتناکی برای والد یا کودک در زمان جدایی از یکدیگر روی خواهد داد.
اضطراب فراگیر
اضطراب فراگیر یک تمایل کلی به نگران و مضطرب بودن در مورد بسیاری زمینه های زندگی می باشد. ا
ین کودکان اغلب توسط والدینشان به عنوان «آدم غصه خور» توصیف می شوند.
آنها درباره بسیاری مشکلات عمومی از قبیل سلامتی ، تکلیف مدرسه، نگران هستند.
آنها مخصوصا درباره هر موقعیت جدیدی که مجبورند با آن روبه رو شوند، دلواپس می شوند.
بیشتر اوقات مرتبا برای پرسیدن سؤالات و طلب اطمینان مجدد پیش والدین خود می روند.
تعداد زیادی از والدین گزارش می کنند که برنامه های تلویزیونی مانند اخبار عصر یا فیلم پلیسی، فرزند آنان را برای چند روز نگران می کند.
اضطراب اجتماعی یا هراس اجتماعی
اضطراب اجتماعی به ترس و نگرانی در موقعیت هایی اشاره دارد که در آنها کودک مجبور است با افراد دیگر تعامل داشته باشد.
این کودکان بیشتر با عنوان خجالتی توصیف می شوند.
مشکل اصلی، ترس از این است که آنها تصور می کنند افراد دیگر درباره آنها بد فکر خواهند کرد.
در نتیجه، ممکن است از بسیاری از موقعیت هایی اجتناب کنند.
اختلال وسواسی-اجباری
کودک معمولا فعالیت ها یا فکرهای مشخصی را بارها و بارها، اغلب برای مدت طولانی، تکرار خواهد کرد.
کودکان دارای مشکلات وسواسی اجباری ممکن است افکار یا زمینه های خاصی داشته باشند که در ذهنشان بارها اجرا می شود.
به عنوان مثال، آنها احتمال دارد به طور مداوم در مورد کثیفی و میکروب نگران باشند، یا پیوسته درباره اینکه اشیاء منظم و تمییز بمانند، نگران شوند، به علاوه، این کودکان معمولا بعضی فعالیت ها را به طور تکراری و اغلب به روش خرافاتی و آیینی انجام می دهند.
برای مثال، آنها ممکن است برای مدت های طولانی مرتبا با یک الگوی خاص چیزی را بشویند یا اموالشان را با یک الگوی خیلی خاص مرتب و باز هم مرتب کنند.
اختلال وحشت زدگی
اختلال وحشت زدگی ترس یا نگرانی درباره تجربه حمله های وحشت است.
حمله وحشت عبارت است از یک حمله ناگهانی ترس که با تعدادی از علائم جسمانی همراه می شود.
در مدت یک حمله وحشت، کودکان ممکن است فکر کنند که در حال مردن هستند.
اختلال وحشت زدگی در کودکان خردسال تر شایع نیست و در نوجوانان و بزرگسالان بیشتر است.
گاهی این نوجوانان به دلیل حمله های وحشتشان از بسیاری موقعیت ها دوری می کنند.
در این موارد، به این مشکل تحت عنوان اختلال وحشت همراه با گذرهراسی اشاره می شود.
به منظور ارائه مثالی برای شما- رز هنگامی که نخستین حمله وحشت خود را تجربه کرد، پانزده ساله بود.
او در مهمانی دوستش بود که احساس سرگیجه و بیماری به او دست داد.
دیدش تار شد و به نظر می رسید ارتباطش را با وقایع پیرامونش از دست می دهد.
رز متقاعد شد که در حال غش کردن است و با فریاد به دوستانش گفت که یک آمبولانس خبر کنند.
آزمایش های پزشکی فراوان برای پیدا کردن مشکلات جسمانی، شکست خوردند.
اما از آن زمان به بعد، رز از هر موقعیتی – از قبیل چراغ های سوسو زن، دوچرخه های سیرک، یا هر ورزشی۔ می ترسید.
رز هنوز احساس وحشت را تجربه می کند و اکنون شروع به محدود کردن زندگی اش کرده است و از رفتن به هر مکانی که می ترسد حمله دیگری در آن اتفاق بیفتد، اجتناب می نماید.
اختلال فشار روانی پس از آسیب
اختلال فشار روانی پس از آسيب، واکنشی به یک رویداد آسیب زننده جدی است که کودک در آن به شدت ترسیده یا مجروح شده است.
رویدادهایی که می توانند برانگیزاننده این قبیل واکنش ها باشند عبارتند از:
تصادفات رانندگی، بلایای طبیعی، سوء استفاده جنسی یا درگیر شدن در یک دزدی.
اکثر کودکان برای چند هفته بعد از یک رویداد آسیب زا از خود مقداری اضطراب نشان خواهند داد.
معمولا، این واکنش به صورت تدریجی ناپدید می شود.
با این حال، در بعضی موارد، این واکنش برای ماهها یا حتی سالهای زیادی ادامه پیدا می کند.
ممکن است کودکان خاطره رویداد را نگه دارند یا رویاهای بدی درباره آن داشته باشند.
آنها ممکن است به طور ناگهانی همانگونه عمل یا احساس کنند که انگار آن رویداد دوباره در حال اتفاق افتادن است.
آنها اغلب خیلی تلاش می کنند تا از موقعیت هایی که ضربه روانی را به یادشان می آورد، دوری کنند.
احتمال دارد آنها علائمی مانند پرش ناگهانی، مشکلات خواب، و زودرنجی از خود بروز بدهند.
آرمان نه ساله است.
هنگامی که هشت سال و نیم داشت، او و پدرش دچار یک حادثه رانندگی شدند.
آنها در ابتدای صفی از ماشین هایی که پشت چراغ راهنمایی یک جاده اصلی شلوغ انتظار می کشیدند، متوقف شده بودند.
ناگهان، اتومبیلی که کنترلش را از دست داده بود، به طرف آنها آمد.
آرمان با وحشت، دید که اتومبیل به سمت او آمد و با جلوی اتومبیل آنها برخورد کرد.
او کاملا احساس درماندگی کرد.
با اینکه او و پدرش هر دو از لحاظ جسمانی از تصادف بهبود یافتند، تأثیر هیجانی تصادف شدیدا در آرمان باقی ماند.
آرمان غالبا تحریک پذیر است و به طور منظم کج خلقی می کند، کاری که قبلا هرگز انجام نداده بود.
بسیاری شب ها، او با هراس از خواب بیدار می شود، به طوری که انگار وحشت تصادف را درباره تجربه می کند.
او از مسافرت با ماشین ترسیده است و اکثرا وقتی که در ترافیک یک تقاطع شلوغ متوقف شده باشد، وحشت می کند.
مرکز مشاوره دیدار ( بالاتر از میدان ولیعصر، نرسیده به خیابان فاطمی، ساختمان پرستو، 02188893258)
www.clinicdeedar.com
http://t.me/clinicdeedar