انتقاد کردن
«انیس» تفکر انتقادی را این گونه تعریف می کند: تفکر مستدل و تیزبینانه درباره این که چه چیزی را باور کنیم و چه اعمالی را انجام دهیم. «وولفولک»در باب تفکر انتقادی می گوید: ارزیابی تصمیمات از راه وارسی منطقی و منظم مسائل، شواهد و راه حل ها را تفکر انتقادی می گویند.
باید ساختار یک بحث استدلالی را یاد گرفت، یعنی فرضیه ها و روشی که ساختار استدلالی بر آن استوار است. می توان مباحث منطق را آموخت و در زندگی روزانه آنها را تمرین کرد.
اندیشیدن بر مبنای خلاقیت و نوآوری باعث پیشرفت تفکر انتقادی می شود. می توانید این تمرینات را با مشغول کردن خود به نوشتن و یا نقاشی به فرآیندی خلاقانه تبدیل کنید. به گونه ای که قابلیت تان را برای آفرینش کارهای بهتر و خلاقانه تر افزایش دهد. هر چه بهتر به هنرشان واقف شوید، می توانید راههای بهتری برای به چالش کشیدن خود بیابید برای مثال، اگر یک نقاش زبر دست هستید، هیچگاه در مورد کاوش کردن برای سبک های مختلف نقاشی انتزاعی، مانند کوبیسم يا اکسپرسیونیسم تردید نکنید، هرچه بیشتر خود را وادار کنید، بهتر مهارت های تفکر انتقادی خود را پرورش می دهید.
بهتر است که پرسیدن در مورد شواهد برای هر چیزی به عادت برای فرد تبدیل شود. این مورد شامل گفتگوهای پیش پا افتاده مانند “کجا اون مطلب رو خوندی؟” یا ” فقط یه حدس یا واقعا آزمایش انجام دادن؟” می شود. فرد باید برای ارائه شواهد در مورد ادعاهایش آماده باشد. گرچه تمامی منابع را همراه خود نخواهد داشت ولی لازم است که همیشه مبناهایی برای تمامی ادعاها و عقاید وجود داشته باشد.
– بر اهمیت شغل فرد تأكید شود. – شرایط انتقاد شناسایی شود. – دقیقا بیان شود که چگونه انتقاد برای طرف مقابل مفید خواهد بود.- از فرد خواسته شود که چگونه می تواند برای اجرای طرح به او کمک کرد و چگونه می توان از او در این راستا حمایت کرد.
یکی از وظایف اساسی انتقاد مؤثر برانگیختن افراد برای انجام بهتر کارهاست. پس بهتر است به نوعی انتقاد شود که در فرد انگیزه تغيیر رفتار، احساس و یا … بوجود بیاید.