افسردگی و خودکشی کودکان
این تصور غلط را همه دارند که زندگی کودکان آنچنان بی دغدغه و راحت است که فکر خودکشی هیچگاه به ذهن یک کودک خطور نمی کند یا او ممکن نیست دست به این کار بزند. اما متخصصانی که با به کار می کنند نظری غیر از این دارند. هرینگ (۱۹۹۰) گزارش می کند که تقریبا ۲۰۰ نوجوان زیر چهارده سال هر سال دست به خودکشی می زنند. براساس گزارش مرکز ملی آمار بهداشت (۱۹۹۳) نزدیک به 266 کودک پنج تا چهارده ساله در سال ۱۹۹۱ در ایالات متحده خودکشی کردند (به نقل از یاکوبسن)، نلسون و کرافورد (۱۹۹۰) میگویند خودکشی دومین علت احتمالی مرگ در ان پانزده تا نوزده ساله است. در یک زمینه یابی که نلسون و کرافورد (۱۹۹۰) انجام دادند، مشاوران ایالت گزارش کردند که با ۱۸۷ دانش آموز دبستانی که خیال خودکشی داشتند و ۲۶ نفر آنها نیز اقدام به این کار کرده بودند، مشاوره کرده اند. بیشتر محققان، به آمار مربوط به اقدام به خودکشی در با کودکان به دیده تردید می نگرند و می گویند این آمار احتمالا کمتر از میزان واقعی این رویداد است؛ وتی نیز که برای اندک نشان دادن آمار خودکشی ذکر می کنند آن است که جامعه از قبول موضوع خودکشی کودکان ابا دارد. نلسون و کرافورد (۱۹۹۰) خاطر نشان می کنند فشارهای روانی که زمانی در دوران نوجوانی شایع بود، | اکنون در زندگی کودکان دیده میشود. افزایش فشارهای روانی نیز به شدت یافتن اضطراب، افسردگی و فکر خودکشی می انجامد. از دست دادن پدر یا مادر در نتیجه جدایی یا طلاق آنان، نخستین علت خودکشی در کودکی تلقی می شود. هرینگ (۱۹۹۰) با ذکر عوامل استرس آفرین بسیاری که کودکان با آنها مواجه میشوند، اشاره می کند برای افسردگی باید حسابی جدا از دیگر اختلال های روانی باز کرد؛ زیرا خودکشی اغلب پیامد غم انگیز افسردگی محسوب می شود. البته چرا یک کودک اقدام به خودکشی میکند، معمایی پیچیده است. بعضی محققان معتقدند کودکانی که به خودکشی دست می زنند بسیار حساس هستند، تحمل ناکامی را ندارند و احساس افسردگی،گناه،خصومت و خشم وجودشان را فرا میگیرد، به گونه ای که قادر به بیان آن نیستند. مشاوران در گزارش های خود از مشکلات خانوادگی همچون طلاق، جدایی و الکلی بودن والدین به عنوان عوامل مؤثر احتمالی نام برده بودند. آزار و اذیت همسن و سال ها و فشار روانی ناشی از تلاش برای موفقیت در درس و تحصیلی به ترتیب، در مرتبه بعدی قرار داشتند. اعتیاد به مواد مخدر ، معلولیت جسمانی و فشار اقتصادی از عوامل دارای تأثیری اندک برشمرده شده بودند. مشکلات خانوادگی ناشی از مرگہ جدایی، ضرب و جرح جسمی، طردشدگی یا وجود پدر یا مادری که او هم فکر خودکشی دارد یا اقدام به این کار کرده است، از عوامل مؤثر احتمالی در خودکشی کودک محسوب می شوند. کودکانی که در خانواده آنها سابقه خودکشی وجود دارد نه برابر بیشتر از دیگر کودکان احتمال دارد دست به خودکشی بزنند. پسران بیشتر از دختران احتمال دارد اقدام به خودکشی را تا مرحله آخر به انجام برسانند، زیرا آنان از وسایل مؤثرتری در اقدامشان به خودکشی استفاده می کنند. کودکان دچار ناتوانی های یادگیری یا دیگر مشکلات یادگیری که پیوسته با ناکامی روبرو می شوند به احتمال بیشتری اقدام به خودکشی می کنند. کودکان سرآمد نیز ممکن است دست به این کار بزنند، زیرا توانایی هوشی بالای آنها برقراری ارتباط با همسن و بال هایشان را برای آنان دشوار می سازد.